گشت ارشاد
همینطور که در ترافیک گیر کرده بودم به این می اندیشیدم که نود درصد مشکلات ترافیکی اردبیل ناشی از برنامه ریزان شورای ترافیک است با این خیابانهایی که ما داریم مختصر روانی ترافیک را هم با چیدن جدولها و کم کردن میدان مانور در خیابانها و بستن بریده گیها و محدود کردن پی در پی راههای در رو و زود گذر باعث میشوند ترافیک سنگین تر شود. مثل اطراف همین پروما چند روز پیش جداول موقت را برداشتند و کلا ترافیک چند روز حذف شد اما اینبار آوردند کاری کردند که دیگر قابل عبور و مرور نیست .
بله همینطور که به هدر رفت انرژیها و هزینه ها در مورد این جدول چینها فکر میکردم (امروز می چینند فردا برمی دارند و این کار مرتب تکرار میشود) ناگهان چشمم به ماشین ون گشت ارشاد افتاد .که مواظفند هر گاه اخلاق اجتماعی به خطر بیفتد بلافاصله تذکر اخلاقی بدهند و تعهد کتبی بگیرند! با خود اندیشیدم که
اخلاق چیست؟ و بد اخلاقی چه می باشد؟
واقعا مابه چه چیز هایی بد اخلاقی میگوییم؟ بیرون زدن موی سر یک خانم چه مقدار بد اخلاقی است و جامعه را دچار مشکل میکند؟ اگر این شدیدترین بد اخلاقی است چنان که برایش گشت طراحی کرده اند پس اینهمه بی عدالتی در ادارات اینهمه دروغ و ریا و ربا و دزدی چیست ؟ آیا اینها بد اخلاقی نیست؟
با خود فکر کردم اگر من گشت اخلاق بودم . مستقیم می رفتم سراغ مدیران شبکه های تلویزیونی و به آنها تذکر اخلاقی میدادم و می رفتم به سراغ مدیران میز پرست و به آنها تذکر اخلاقی میدادم . می رفتم سراغ مدیران فرهنگی شهر و به آنها تذکر اخلاقی میدادم . می رفتم سراغ بانک ها و شرکت مخابرات و جهاد کشاورزی و ارشاد اسلامی حتی می رفتم سراغ راهنمایی رانندگی و به آنها تذکر اخلاقی می دادم چون آنچه که امروز ما را دچار بحران و بیکاری و گرانی و تورم و بد اخلاقی های خطرناک کرده اینهایند، نه دختر تازه استخوان ترکانده حاشیه نشینی که همه دار و ندارش زلفکی است که اندکی از زیر روسری اش خروج کرده است و کسی هم اهمیت به آن نمی دهد.
اگر من گشت ارشاد بودم حتی خودم را هم را ارشاد میکردم به خودم هم تذکر اخلاقی میدادم و می گفتم که بد اخلاقی های خطرناک تری هم هست و چرا به آنها تذکر نمی دهم و ارشاد نمی نمایم؟
حبیب یزدانی