محمدعارف ابن حاج محمدشریف ارزنةالرومی یا ارضرومی، معروف به اسپناقچی پاشازاده یا محمدعارفِ مترجم (م ۱۳۱۰ هـ.ق. / ۱۸۹۳ م.)، منشی و مترجم ترکیِ دربار ناصرالدینشاه در دارالترجمۀ رسمی دولت قاجاریه بود که از عثمانی به ایران آمده بود.
بسیاری از متونی که در عهد قاجار از ترکی عثمانی به فارسی ترجمه شد بهاهتمام محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعات و رئیس دارالترجمۀ ناصری بود که تلاشهای زیادی در این راه انجام میداد و منشیان و مترجمان را به تألیف و ترجمه ترغیب میکرد.[۱] یکی از کارکنان پرکار و پرتألیف اعتمادالسلطنه، اسپناقچی پاشازاده بود. او در طول مدتی که در ایران به سر برد، آثار متعددی را ترجمه یا تألیف کرد. هشتمین اثر او «انقلاب [في] الإسلام بین الخواص والعوام» نام دارد که نوشتن آن را بهپیشنهادِ اعتمادالسلطنه در ۱۳۰۷ هـ.ق. / ۱۸۹۰ م. آغاز کرد و آن را بهنام شاه قاجار که به مطالعۀ کتب تاریخ علاقۀ وافر داشت نگاشت و به وی تقدیم نمود. محتوای کتاب مذکور سقوط دولت بایندریه (آققویونلو)، ظهور صفویه، تاریخ زندگانی و نبردهای شاهاسماعیل یکم صفوی و سلیمشاه یکم عثمانی و بهطور کلی شامل مهمترین وقایع تاریخی در فاصلۀ سالهای ۹۰۵ هـ.ق. تا ۹۳۰ هـ.ق. است. پاشازاده در این اثر از منابع مختلف فارسی و ترکی بهره برده و ضمن نقل و ترجمۀ آنها، نظر و دیدگاه خود را نیز افزوده است که بعضاً نادرست و قابل نقد و بررسی است. در کل ارزش برجسته و اهمیت اصلی این کتاب، ترجمۀ متون دستاول ترکی به زبان فارسی است که مطالعۀ آنها را برای محققان تسهیل کرده است.[۲]
عبارت «إنقلاب في الإسلام» یا «إنقلاب الإسلام» در عنوان کتاب، با موضوع و محتوای آن مرتبط است. واضحاً منظور مؤلف از بهکارگیری کلمۀ «انقلاب»، فقط بارمعنای منفی آن است. مقصود پاشازاده از انقلاب در اسلام، ظهور صفویه و بروز دشمنی مذهبی کینهتوزانه با عثمانی است که به تحولی منفی در جهان اسلام انجامید و نه یک دگرگونی مثبت؛ زیرا بهباور او باعث ریختهشدن خون مسلمانان و کشتار سنی و شیعه در قلمرو هردو حکومت شد. همچنانکه در نیمۀ دوم عنوان، یعنی عبارت «بين الخواص والعوام» از شکلِ جمعِ زوجاصطلاحِ «خاصه و عامه» استفاده کرده که بهطور رایج در منابع اسلامی به اختلافات دو مذهب اصلی اسلام اشاره دارد (الخواص: شیعیان؛ العوام: سنیان).[۳]
واژۀ انقلاب در زبان عربی مترادف مصطلح خود در فارسی نیست.[۴] به مفهوم مدرنی که ما از انقلاب (Revolution) در زبان فارسی میشناسیم، در زبان عربی «الثورة» گفته میشود. این مفهوم در ترکی عثمانی معادل خود را داشت و به آن «اختلال» میگفتند که در ترکی استانبولی جای خود را به دِوْریم (Devrim) داده است.[۵]
یادداشتها:
۱- دهقانی، رضا. ۱۳۹۰. «ضرورتها و راهکارهای ترجمۀ متون تاریخی عثمانی به فارسی.» پژوهشنامۀ انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی ۱۱(۲۳). ص ۸ و ۹.
۲- برای آگاهی بیشتر دربارۀ مؤلف نک: اسپناقچی پاشازاده، محمدعارف. ۱۳۷۹. إنقلاب الإسلام بين الخواص والعوام. بهکوشش رسول جعفریان. قم: دلیل ما. ص ۹-۱۴.
۳- همان، ۱۳
۴- همان
۵- کسرایی، محمدسالار. ۱۳۸۹. «انقلاب: تحولات مفهومی یک واژه» دانشنامۀ علوم اجتماعی ۱(۳). ص ۱۲۴؛ ریاحی، محمدامین. ۱۳۶۹. زبان فارسی در قلمرو عثمانی. تهران: پاژنگ. ص ۲۶۰.
علی صمدپور