دانشمندان برای تعیین و تقسیم بندی نژادهای بشری همواره در مشکل بوده اند/نژاد ترکی و مغولی
دیرزمانی حکیمان در توضیح تبار انسان به فرزندان نوح نبی استناد می کردند. به گفته آنان چون همه انسانها در طوفان نوح از میان رفته اند، پس انسانهای کنونی باید از نسل سه پسر نوح باشند که در کشتی بوده اند. مردم هند و اروپا از نژاد «حام»، یهود و عرب و آفریقایی از نسل «سام» و ترک و مغول و چین از نسل «یافث» هستند. این تبارشناسی در کتب تاریخی ذکر شده و افرادی مانند خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی نیز در کتاب «جامع التواریخ» در ذکر تبار ترکان از این تبارشناسی استفاده کرده است. این تبارشناسی تأثیر خود را در ادبیات ملل مختلف برجای گذارد. به عنوان مثال سیاست یهودی ستیزی در آلمان دورة هیتلر «آنتی سمیتیسم» (ضد سامی گرایی) خوانده می شد. با گذشت زمان و ظهور علم جدید مشخص شد که این تبارشناسی از ریشه نادرست است چرا که اصولاً طوفان نوح چیزی نبود جز طغیان رودهای دجله و فرات. دیگر اینکه پیدایش سه نژاد مختلف از سه برادر افسانه ای بیش نیست.
دانشمندان برای تعیین و تقسیم بندی نژادهای بشری همواره در مشکل بوده اند. رنگ مو و پوست و چشم که زمانی معیار کار بود در طول زمان تغییر می یابند پس معیاری مورد نیاز است که یا تغییر نکند و یا سرعت تغییر آن بسیار کند باشد. این معیار همان اندازة جمجمة سر است. «سفالومتری» یعنی «جمجمه سنجی». بر اساس این معیار افراد بشر به سه نژاد اصلی تقسیم می شوند:
1- دولیکوسفال (سر دراز یا مغولی. نژاد زرد). 2- مزوسفال (سر گرد، آفریقایی. نژاد سیاه). 3- براکیسفال (سر کوتاه. اروپایی. نژاد سفید).
با این تقسیم بندی ترکها با توجه به اندازه جمجمه سرشان از نژاد سفید یا اروپایی هستند. مجسمه سنگی کؤل تکین در صحرای اورخون نمونه ای کامل از قیافه یک ترک است.
_ارتباط ترکها و مغولها
ترکها و مغولها از نظر نژادی باهم تفاوت دارند. ترکها جزء نژاد سفید یا «براکیسفال» و مغولها جزء نژاد زرد یا «دولیکوسفال» هستند. صورت مغولها به شکل کشیده یا لوزی شکل و صورت ترکها بصورت گرد است. از نظر فرهنگی این دو ملت بدلیل دوران طولانی همسایگی اشتراکات فراوانی کسب کرده اند. این اشتراکات در زمینه اسطوره ها و همچنین موارد زبانی بیشتر به چشم می خورد. در زبان مغولی بیشتر افعال ریشه ترکی دارند. هر دو زبان مغولی و ترکی باهم داد و ستد واژه داشته اند. مغولها خواندن و نوشتن را از ترکها آموخته اند و در عوض بسیاری از واژگان مغولی مانند «دارقا» از طریق کاتبان ترک وارد زبانهای دیگر شده است. از نظر تاریخی امّا تا زمان چنگیزخان دشمنی میان ترکها و مغولها بیشتر از دوستی بوده است. مغولها در میان ترکها به نام «خوخان» که برگرفته از نام «ژوژان» بود، شناخته می شدند. این واژه اکنون نیز معنای «موجود ترسناک» را دارد. مورخان فارس زبان بدلیل ناآگاهی از منشأ ارتباط میان ترکها و مغولها هر دو را به یک نام و نژاد ثبت کرده اند. تعابیری مانند «ترک و مغول» و «ترک و تاتار» از این گونه اند. در دوران اخیر مورخان ایرانی بیشتر برای تحقیر ترکها این تعبیر را به کار می بردند تا ترکهای ایران را در جنایات مغولان سهیم بشمارند. این کینه ورزی موذیانه هیچ محمل تاریخی ندارد.
پرویز شاهمرسی