آذربایجان به حزب سیاسی نیاز دارد نه به پرچمدار
بزرگترین خیانت سیستمهای دیکتاتور بر یک جامعه ممانعت از تشکلات واحزاب سیاسی جهت جلو گیری از ارتقاع شعور فرهنگی سیاسی جامعه است. در چنین جوامع بسته ای است که شعورها می خشکند؛ اندیشه ها میمیرند؛ و راه از چاه تشخیص داده نمی شود! شاید مدرکها بزرگ شوند ولی درکها به اندازه قفسی رشد میکنند که ساخته شده است! اما عجیبتر این است که فشار وارد شده بر شعورها مرکز رشد آنها را معلول مینماید و می بینیم که برخی رها شدگان از قفس با توجه به اینکه سالهاست خارج از قفسند ولی هنوز غرق در سفسطه های جاهلانه مانده و عاجز از درک زمان و مکان و شرایط اجتماعی- سیاسی جهان کنونی شده اند. در غیر این صورت باید گفت: وارد مکتب حزبی شده اند که زیر چتر شعار آزادی برادری نزدیک به ۱۵۰ سال است جهان را به جهنم تبدیل نموده اند! دهها سال است که مردم آذربایجان جهت رهایی از اسارت ننگین در سنگر آزادی و عدالت اجتماعی مبارزه میکند و در این راه متحمل ضایعات زیادی شده است. این مردم در طول زمان با درک شرایط سیاسی منطقه و شرایط عینی و ذهنی جامعه خودش قدم برداشته اند و روز به روز مبارزاتشان گسترده تر و قویتر میشود. درست است که ایده های مرتجعانه مرید و مرشد بازی و یا بهتر بگویم رهبر بازی از طرف برخی محفلهای پلیسی آنتی تورک و آنتی آذربایجان به فکرهای کوتاه و نپخته تزریق میشود! و در این راه جهت از میدان بدر کردن مخالفان این ایده مرتجعانه چته های تخریبات تشکیل داده و سعی در از میدان خارج کردن اهل قلم و آگاهان از مبارزات نوین کرده اند. ولی جامعه آذربایجان بدون اهمیت دادن به این چته ها همچنان راه خود را ادامه داد و امروز که آرامش به میان فعالان بر گشته و تفکر تصمیم حرکت جمعی و حزبی رشد میکند آیا مطرح گردن دوباره رهبر بازی شعله ور کردن آتش تخریبات مجدد در آذربایجان نیست؟! آیا کدامین مغز سالم و غیر وابسته به آنتی آذربایجان چنین بحث مرتجعانه ای را به وسط میکشد؟ در حالی که زمان زمان حرکت حزبی است! و شاید برخیها چون در داخل این مردم نیستند فکر میکنند که آذربایجان چنان مفلوک و در مانده و تهی از تفکر شده است که مانند عصر حجر برایش منجی و رهبر لازم است!.. آذربایجان راه خودش را میرود ونیازی به تئوریسنهای خارج از مرز ندارد و حرکات حق طلبانه آذربایجان قفسهای اختناق را چنان شکسته اند که هم شعور و هم اندیشه رشد کرده و تفکر و حرکت حزبی نیز بیدار شده است. امروز بیشتر از هر زمان دیگر خود را نیازمند یک حزب آزاد و منسجم میداند.
عقیل آذردخت(موللاباشی)