آیا «بهادر» اسمی فارسی هست یا ترکی؟/شاهین مرادی
لغتنامه «برهان قاطع» با این بیت آغاز میشود؛
«ای راهنما بهر زبان در افواه
از نام توبردند زبانها بتو راه
یزدان و کرسطوس چون «تانگری» و اله
لا حول و لا قوة الّا بالله».
مصحح کتاب برهان قاطع، آقای «محمد عباسی» در ایضاح لغت تانگری، این جملات را بر کاغذ جاری میکند: «تنگری» در عربی «تغری»، در ترکی آذربایجانی «تاری» و در ترکی استانبولی «تانری» شده است. آمیزش فارسی با ترکی در همان اوایل اسلام شده، نه در اثر سلطنت مغول، زیرا در آثار اولیهٔ ادبیات فارسی نیز الفاظ ترکی است؛ حتی میتوان گفت آمیزش ترکی و فارسی خیلی قبل از اسلام واقع شده، چه ترکان قدیم همسایهٔ ایران بودند و با آن مرابطه داشتند. ایران قدیم میان ترکها و سامیها (آشوریها) واقع شده بود و باعث آمیزش سه زبان آریایی و سامی و ترکی گردیده بود. (فرهنگ نظام؛ جلد دوم مقدمه: یط- ک). مطابق احصاء دقیق محققین در حدود بیست هزار لغت ترکی در زبان فارسی موجود است. (رجوع فرمایند به مقدمهٔ جامع التواریخ رشیدی. چاپ کانرمر پاریس و ایضاً جامع التواریخ بلوشه: پاریس). “در تصویر اوّل، این قسمت را تقدیم کردهایم”.
دوستان عزیز، دقت کنید که خودِ محققان فارسزبان هم به وجود بیست هزار لغت ترکی در زبان فارسی اذعان میکنند. جالب است که صفحه اوّل کتابِ جامع التواریخ رشیدی از نسخهٔ کانرمر پاریس را بعضی از تاریکاندیشانِ فارسزبان، پاره کردهاند و به نوعی کلمات «بیست هزار لغت ترکی» را از میان بردهاند اما نسخه خطی جامع التواریخ بلوشه در پاریس، سالم و صحیح در موزه نگهداری میشود.
یکی از این بیست هزار لغاتِ ترکی «بهادر» است که برای اکثر اندیشمندان و لغتدانان ترکزبان، کلمهای آشنا است، اما دیروز، در برخی از سایتهای فارسی، ریشه آن کلمه را به فارسی باستان نسبت داده بودند و برای من هم عجیب بود.
در آن سایت ابتدا به ترکی بودن بهادر استناد کرده و بعداً این جملات را برای تحریف آورده بود و اینگونه نوشته شده بود: «برخی آن را دیگر شدۀ واژۀ فارسی باستان «بغ آدور»، به معنای خداوند آتش، و گروهی دیگر شدۀ واژۀ فارسی باستان «بغ پوثره» ـ که در فارسی دری «فغفور» شده است ـ و برخی دیگر از جمله هنینگ، بهادر را برگفته از واژۀ «بغتر» در زبان های شرقی ایران و برابر «بختر» اوستایی و «بهاکتر» سنسکریت به معنای پخش کنندۀ هدایا، سعادت، برکت، ثروت و دولت می پندارند. اما از این همه هیچ یک درست نمی نماید. دورفر همۀ این آراء را طرح، نقد و رد کرده است…»
حالا به منابع موجود و در دست نظری میندازم: دهخدا و عمید، منشأ کلمه را قید نکردهاند، اما معین این کلمه را ترکی قید کرده است. در دانشنامه اسلامی هم، این کلمه را ترکی- مغولی قید کردهاند و جالب است که فرمولِ تغییر حروف این کلمات از باغاتور به بهادر را آوردهاند که در نوع خود جالب است و البته اشکالاتی نیز بر آن وارد است.
در کتیبههای اورخون- یئنیسئی به شکل «باغاتور چیگشی» آمده است. (منبع: قدیم تورک منبعلرینده یاشایان شخص آدلار- پروفسور عزیزخان تانریوئردی- ذیل واژهٔ بهادر).
در لغتنامهٔ «مغولی- تُرکی» که اثر «فردیناند د. لِسسینگ» و ترجمهٔ «گونای کارا آغاج» قید شده است که باگاتور (باقاتور) به معنای؛ بهادر، قهرمان، شجاع، نترس و جسور و… میباشد. (تصویرش را هم اسکن کرده و در اختیارتان قرار دادهایم). در لغتنامه اتیمولوژیک زبان ترک که اثر «یعقوب ایوباوغلو» میباشد ذیل کلمه بهادر قید شده است که شکل اوّلیه کلمه از «باتور» ترکی میباشد و به شکل بهادر به فارسی راه یافته است و در لغتنامه اتیمولوژیک «ارکین کیراز» نیز این کلمه را شکل ثانویه کلمه «باقاتور» و یا «باتور» ذکر کرده و آن را به معنای جوانمرد و قهرمان آورده است.
در ترکی قدیم، «باقا» یا «باغا» به معنای «وحشی» آمده است و در کتیبههای اورخون، «باغاتور» را «قهرمانی که در مقابلِ حیواناتِ وحشی مقاومت میکند، آوردهاند».