آیا میتوان با عدم شرکت در انتخابات حکومتی را ساقط و سرنگون کرد؟
تحریم انتخابات کنش سیاسی محسوب میشود، به همانسان که شرکت در انتخابات کنش سیاسی میباشد. وقتیکه شهروندی به این نتیجه برسد که کاندیداتورها توانایی نمایندگی اراده و خواستهای وی را ندارند، حق دارد و میتواند تحریم و عدم شرکت در انتخابات را در پیش بگیرد. یعنی شهروندان از حق شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات برخوردار هستند. تا اینجا با آن دسته از شهروندانی که گزینۀ تحریم انتخابات را برمیگزینند هیچگونه مشکلی در بین نیست. مشکل از آنجا شروع میشود که از تحریم و عدم شرکت در انتخابات انتظار سرنگونی نظام سیاسی موجود را داشته باشند که چنین انتطار و امیدی اوج ذهنگرایی و خیالبافی میباشد و باعث عدم استفاده از فرصتهای کوچک بدستآمده میگردد.
سرنگونی حکومتها قانونمندی خاص خود را دارد. دو شرط برای سرنگونی حکومتی باید مهیا گردد. اولاً، پایینیها (فرمانبران) نخواهند که مثل سابق بر آنها حکومت شود. دوماً، بالاییها (فرمانروایان) نتوانند مثل سابق فرمان برانند. به بیان دیگر، نیروی اجبارگر (پلیس، دادگاه و زندان) از امر و دستورشان اطاعت نکنند. پس تا زمانی که حکومت به سرنيزه تکیه دهد و سرنيزه پشتیبانی خود را از حکومت دریغ نکند، بقاء حکومت تضمین میگردد.
البته باید بلافاصله اضافه کرد که این بقاء ابدی نیست. چون فرمانروایی با زور عریان و بدون کارآمدی و مشارکت بدنبال خویش بحران مشروعیت را سبب خواهد شد که در درازمدت برای حکومتها مهلک است. زیرا امواج سهمگین نارضایتی بدنۀ نیروی مسلح را نیز در برخواهد گرفت.
این است که در کشورهای توسعهیافتۀ دمکراتیک فرمانروایان تحریم گستردۀ انتخابات را بسان علائم بالینی بیماری و نواقص حکمرانی به کمک متخصصان علوم انسانی مورد بررسی علمی قرار داده و برای یافتن راه چاره بر میآیند. اما در کشورهای غیر دموکراتیک در اینگونه موارد کفه را به نفع راهحلهای امنیتی و زورگویانه سنگین و سنگینتر میکنند.
چکیدۀ کلام، تحریم و عدم شرکت در انتخابات حق شهروندی میباشد اما انتظار سرنگونی حکومت بعد از تحریم و در کوتاهمدت خیالبافی میباشد و این بدان معنا نیست که عدم شرکت در انتخابات که ناشی از بحران ناکارآمدی، بحران مشارکت و بحران مشروعیت است در درازمدت باعث فروپاشی حکومت نگردد. نمونههای زیادی در این مورد وجود دارد که از آن جمله میتوان از فروپاشی شوروی، تونس و … نام برد.
قادر کیانی