رهبران هر دو نظام در یک دنیای موازی که ساخته ذهن معلول خودشان است به سر میبرند و در چارچوب فضای تبلیغاتیشان، هر شکست را پیروزی و هر جنایت را جهاد قلمداد میکنند
«ارزشهای مشترک دو نظام»، این عبارتی است که دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی در توجیه وابستگی روزافزون خود به روسیه که قرار است به یک پیمان فرابردی بینجامد، به کار میبرد. مقامهای نظام خمینیگرا و تحلیلگران نانبهنرخروزخور نظام مدعیاند که الگوی دموکراسی غربی، که نامدارترین نمایندهاش «شیطان بزرگ» است، به گورستان تاریخ سپرده خواهد شد و الگوی تازهای زیر عنوان «نظام ارزشی» جای آن را خواهد گرفت. از دید هیئت حاکمه کنونی در تهران، روسیه ولادیمیر پوتین اکنون بهترین نمونه این نظام جهانی جدید است.
اما آیا میتوان گفت که جمهوری اسلامی و حکومت ولادیمیر پوتین در مسکو بر اساس یک الگوی مشترک شکل گرفتهاند؟
از یک دید، پاسخ به این پرسش میتواند مثبت باشد. هر دو نظام پیرامون یک کیش شخصیت ساخته شدهاند. تدر روسیه، پوتین فصلالخطاب است و در تهران، آیتالله علی خامنهای ریسمان همه عروسکها را در دست دارد. هر دو نظام با تکیه به پول آسان ناشی از درآمد نفت با آمیزهای از رشوه داخلی، توزیع سخاوتها و البته، تامین هزینه ماشینهای سرکوب، خود را حفظ کردهاند. هر دو نظام از «انقلاب مخملی» میترسند و برای حفظ خویش، حاضرند به جنایات جنگی و جنایت علیه بشریتــ همانطور که در سوریه و اکنون، در اوکارین میبینیمــ دست بزنند.
رهبران هر دو نظام در یک دنیای موازی که ساخته ذهن معلول خودشان است به سر میبرند و در چارچوب فضای تبلیغاتیشان، هر شکست را پیروزی و هر جنایت را جهاد قلمداد میکنند.
اما یک وجه مشترک جمهوری اسلامی و نظام پوتین در مسکو تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است: استفاده یا در واقع، سوءاستفاده از مذهب بهعنوان ایدئولوژی حکومتی.
بسیاری از تحلیلگران اوضاع کنونی ایران، جمهوری اسلامی را نوعی «تئوکراسی» یا حکومت مذهبی معرفی میکنند. اما واقعیت این است که در چارچوب ایدئولوژی خمینیگرا، این حکومت است که مذهب را کنترل میکند نه برعکس. به عبارت دیگر، آنچه در جمهوری اسلامی میبینیم یک دولت دینی نیست، یک دین دولتی است… ادامه مطلب
دیدگاهی از امیر طاهری
.
بیشتر بخوانید: