من بازم از این تبریز می ترسم
چند ماه قبل تصویری از تبریز توسط یک شهروند خبرنگار انتشار یافته بود که بنده در نگاه اول متوجه شدم اصلا درخت و یا فضای سبزی از تبریز به چشم نمی خورد(حداقل به نسبت ساختمان ها تبریز را از لحاظ فضای سبز فقیر یافتم) متنی با عنوان “من از این تبریز می ترسم” انتشار دادم و متعاقبا شاهد بازخوردهای متفاوت از شهروندان عزیز تبریزی با دید انتقادی نسبت به یادداشت بنده بودم.
هم اکنون این تصویر یکی از محلات تبریز را دیدم فی البداهه حادثه “غمبار متروپل آبادان” همچون پرده حزن انگیز سینما از مقابل دیدگانم رد شد و علاوه بر اینکه درختی و یا فضای سبزی نمی بینیم شاهد یک “متروپلستان عظیم” در تبریز هستیم این تصویر فقط قسمت کوچکی از کوه یخ متروپلستان تبریز است. اگر بگوییم نزدیک به 50 درصد شهر تبریز متروپلستان است سخنی غیرکارشناسی و به گزاف نگفته ایم. حتی با وزش بادهای با سرعت چند صدمتر بر ساعت شاهد متروپل دومینوی آوار در دورتادور تبریز خواهیم بود.
تبریزی که اولین “گلستان” شهری را در خاورمیانه دارا بود امروز اینچینین تبدیل به “متروپلستان” شده است.
“ائی قیش آلتدا اورگی یاز تبریزیم
چؤرگی بول،قیسمتی آز تبریزیم”
متنی که چندماه قبل در خصوص فقر درخت و فضای سبز در تبریز انتشار داده بودم امروز هم با تلفیق متروپل های دومینویی تبریز مجددا انتشار می دهم:
من با نگاهی از این شهر ترسیدم.
حتی یک درخت هم با چشم مسلح و غیرمسلح دیده نمی شود اما از کمربندی هایش کامیون_کامیون درختان آذربایجان به مرکز ایران صادر می شود.
علم ثابت کرده است:
_انسان بدون غذا چندین هفته می تواند زنده بماند.
_بدون آب فقط چند روز می تواند زنده بماند.
_اما بدون هوا قادر به زنده ماندن به مدت چند ساعت هم نیست فقط چند دقیقه می تواند زنده بماند(فقط ۸ دقیقه)
زندگی در تبریز با دقیقه ها تهدید می شود.
این شهر اگر در دل کویر بود نیازی به وااسفا سرودن نبود این شهر در قلب آذربایجان است که از سنگش هم درخت می روید.
چه بلایی بر سرما آورده اند که اینقدر به محیط زیست بی تفاوت هستیم.
تبریز شهر اولین ها نیست لطفا با این عنوان حبابی خودمان را فریب ندهیم.
تبریز شهر بدون درخت جهان است.
تبریز در شاخص های توسعه شهری از آخر “اولین” است.
تبریز شهر بدون گدا نیست تبریز شهر مسئولان گدا صفت است تبریز شهر گدای فضای سبز و درختان است.
تبریز موضوع اشعار شاعران آذربایجان نیاز به دستگاه تزریق اکسیژن دارد نه شعر و شعریت.
من از این تبریز می ترسم.