اعتراض به مثابه یک تبلیغ
یکی از عوامل همبستگی مشترک، داشتن “درد مشترک” است. گاهی یک درد یا رنج مشترک، انسانها را حول خود جمع میکند و باهم همبسته میکند. البته همبستگی اساسا امر قبیحی نیست، آنچه قبیح است، استفادههای ابزاری و موردی از این همبستگیهاست.
“دریاچه اورمیه یک حواله الهی بود” شاید این جملهی فاجعهبار و زشت، در این روزها از دل و نهاد خیلیها (که به یک همبستگی موردی نیاز دارند) برخاسته است. یکی از این مظاهر “همبستگی موردی” انتخابات است. تصور کنید که یک موضوع حیاتی و حیثیتی و ملی مثل دریاچه اورمیه، بتواند میلیونها انسان را پشت یک کاندیدا “همبسته” و متحد کند، آیا تصوری شیرینتر از این وجود دارد؟ هم با یک نطق چند دقیقهای قهرمان فضای مجازی میشوی و هم پیروزیات برای انتخابات بعدی گارانتی میشود.
هرچند تلخ و زشت، ولی آنچه گفتم میتواند بخشی از واقعیت موجود باشد. نطق و خطابه یکی از ابزارهای نمایندگی و مسئولیت سیاسی است و کسی در این تردید ندارد، اما از کجا بفهمیم این نطقهای طوفانی و هیجانی و حتی گاها ساختارشکن به مثابه ابزاری برای تبلیغ و دامی برای انتخابات پیشرو نیست؟!
پاسخ روشن است. نماینده برای اجرای حق و تکلیف نمایندگی خود، ابزارهای قانونی متعددی در اختیار دارد، او از طریق این ابزارها [مثلا] میتواند:
اولا: قانون وضع کند و دولت را به اجرای آن قانون مکلف و ملزم کند.
ثانیا: از تک-تک وزرا و حتی رئیسجمهور در خصوص موضوعی که از آن نگران است سوال بپرسد و توضیح بخواهد.
ثالثا: هر وزیری را و حتی رئیسجمهور را استیضاح کند و در صورت صلاحدید امر به عزل و عدم کفایت او بدهد.
رابعا: بر عملکرد دستگاههای دولتی مربوطه، نظارت کند و در صورت مشاهدهی تخلف و قصور و تقصیر توضیح بخواهد و تنبیه کند…
اگر نمایندهای چند دقیقه نطق کرد و آن نطق را از طریق ایادی خود به فضای مجازی پمپاژ کرد، بدون اینکه از اختیارات قانونی خود در راستای تحقق اهداف مورد خطابه و درد عمومی جامعه استفاده کرده و کار مشخصی انجام دادهباشد، شک نکنید که او یک شیاد پست و رذیل است و دارد از “درد عمومی” مردم استفاده شخصی و ابزاری میکند.
پ.ن: شقیترین، بیشرفترین و پستترین انسانها کسی است که از یک “درد عمومی” منفعت شخصی خود را دنبال میکند.