اقتصاد جمهوری اسلامی اقتصاد کمونیستی از نوع منحطترینش
در مناظره اخیر دکتر موسی غنینژاد با آقای درخشان که از تلویزیون دولتی پخش شده موضوع اقتصاد اسلامی و چیستی و هستی آن مورد بحث قرار گرفته.من هم به نوبه خودم نظری در این باره دارم:
پدر اقتصاد جمهوری اسلامی نه شیخ انصاری(نویسنده کتاب مکاسب) است نه سید محمد باقر صدر (نویسنده کتاب اقتصاد نا).پدر اقتصاد اسلامی راستیسلاو آلکساندروویچ اولیانفسکی، استاد دانشگاه مسکو و مسئول ایران در دفتر بینالملل حزب کمونیست شوروی، است.
این آقا چهل و سه سال پیش در نشریه «کمونیست» دو مقاله نوشت که سرنوشت ایران را برای همیشه تغییر داد. اولیانفسکی فرمولی ارایه کرد که با به کار بستن آن کشورهایی مثل ایران به ناگزیر از بلوک سرمایهداری فاصله میگرفتند و به دامن بلوک شرق میافتادند.
حزب توده بلافاصله مقالات اولیانفسکی را در قالب یک کتاب به اسم «راه رشد غیر سرمایه داری»ترجمه کرد و در راستای ایدههای مطرح شده توسط اولیانفسکی و دستیارش سیموننکو، کارزار تبلیغاتی بزرگی راه انداخت تا حاکمان ایران را که مشغول نگارش قانون اساسی کشور بودند قانع کند ایدههای مذکور را در این قانون بگنجانند.
حزب توده پنج ماه پس از انقلاب در نامهای به رییس دولت موقت پیشنهاد داد «اقتصاد جمهوری اسلامی بر پایه سه بخش دولتی،تعاونی و خصوصی قرار داده شود» و شگفتا که این پیشنهاد نه تنها مورد قبول خبرگان قانون اساسی قرار گرفت بلکه حتی عبارتبندی آن هم شباهت زیادی به پیشنهاد حزب توده داشت.
در اصل چهل و چهار قانون اساسی میخوانیم:«نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی،تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم استوار است».
به این ترتیب اقتصاد ایران با کارگردانی کمونیست ها از پشت پرده به نحوی ریلگذاری شد که بند نافش از اقتصاد غرب بریده شود و نهایتا به دامن شرق بیفتد، که افتاد و بدجوری هم افتاد.
ما هنوز مشغول هزینه دادن برای نقشهای هستیم که رفیق اولیانفسکی برایمان چید و روحانیون حاکم بر ایران در دامش افتادند، حالا آگاهانه یا ناآگاهانه. شبه تئوریهای اقتصادی کمونیستی، از نوع منحطش،مثل«اقتصاد مقاومتی» و «خودکفایی» همچنان بر اقتصاد ایران و سرنوشت ما حاکم است و عامل فقر و انزوای امروز ماست.
بالاترین مقام کشور «توسعه» را اسب تروای غرب میپندارد و حتی از بیان کلمه «توسعه» هم اکراه دارد و به جای آن از کلمه «پیشرفت»و «ترقی» (کلمات معمول در ادبیات کمونیستی) استفاده میکند.
همه اینها از تاثیرات کمونیسم است که در ذات و ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه حاکمان ایران نفوذ کرده است؛ نفوذی که قدمت صد ساله دارد و به این سادگیها برطرف شدنی نیست.
بیژن اشتری/ نویسنده و مترجم