بعد از سی سال، ارمنستان آن قسمتی از جاده ایران- ایروان را که در محدوده خاکی آذربایجان بود
بعد از سی سال، ارمنستان آن قسمتی از جاده ایران- ایروان را که در محدوده خاکی آذربایجان بود پس داد آن هم نه با جنگ بلکه با مصالحه. آذربایجان نیز در آنجا ایست بازرسی احداث کرد و ارمنستان این حق آذربایجان برای نظارت به حریم خاکیاش را به رسمیت شناخت ولی همین اتفاق، بهانه اول ایرانیها برای جنجال بود و مانور مشترک آذربایجان، ترکیه و پاکستان بهانه دوم جنجال شد. همین چند وقت پیش ایران در آبهای مرزی آذربایجان مانوری با روسیه داشت و کسی منکر این حق ایران نشد و این مانور هم نمیتواند انگیزه تنش باشد. پس چرا ایران این دو اقدام طبیعی و بحق آذربایجان را دستاویزی برای تنش کرد؟
با اینکه نژادپرستانی مانند احمدی بیغش همیشه خواستار کمک فعالانه ایران به ارمنستان در جنگ قاراباغ بودند ولی دولت ایران با وجود کارهای نسنجیدهای مانند ماجرای نوردوز، در کل در جنگ آزادیبخش قاراباغ رفتاری محتاطانه داشت و همین دوری از جنجال را تا امروز در قبال افغانستان نیز اتخاذ کرده بیخود و بیجهت خود را وسط معرکه نیانداخته است.
ناسیونالیستهای ایرانی شکوه نامحدودی برای خود قائلند و در این سالهایی که چیزی از آن شکوه افسانهای نمانده سرخوردهاند. همچنین آنها، قوانین بینالملل را کشک دانسته کشورهایی مانند آذربایجان را در کل به رسمیت نمیشناسند. حالا اگر جمهوری اسلامی بتواند تنشی با آن کشور ایجاد کرده و به هر طریقی، طرفِ برتر تنش نیز باشد نه تنها کسی این تنشزایی را محکوم نمیکند بلکه از سلطنتطلب تا اصلاحطلب، از رادیوفردا تا کیهان پشت سرش صف بسته هورا میکشند و دولت حمایت و مشروعیت همه آنها را موقتا کسب خواهد کرد برای همین مشتاقانه به سمت این تنش میرود.
این روزها که دل فارسها زائر مقاومت پنجشیر و توجه کردها به نبرد سپاه و دموکراتها در عراق است ترکها نیز خود را محق به جانبداری از همتباران آن سوی مرزها خواهند دید و ایرانگرایان این جانبداری را بحق ندانسته هیاهو خواهند کرد و تنشی که بخاطر این اقدام دولت، ممکن بود بین ترکها و جمهوری اسلامی ایجاد شود به تنش ترک و اپوزیسیون تبدیل شده، بُرد بزرگ دولت از تنش با جمهوری آذربایجان حاصل خواهد شد، خصوصا اگر در ماههای آینده اعتراضات فراگیری در ایران شکل گیرد و ترکها نخواهند با کسانیکه امروز رودررو شدهاند همراه شوند.
ابراهیم رشیدی