به مناسبت اول آذر سالروز عزل محمدعلی شاه /علی مرادی مراغه ای
نقل است که وقتی مجلس را به توپ بست، پس از از قلع و قمع مشروطه خواهان و کشتن فجیعِ میرزا جهانگیرخان و ملک المتکلمین، با غرور و نخوت، بادی در بروت انداخته و موقع ناهار با تکبر گفته بود:
«آیا مشهدی باقر بقال وکیل (نماینده صنف بقالان در مجلس اول) اجازه میدهد شاه مملکت ناهار صرف کند یا خیر؟ سپس قهقهه از سر تمسخر سر داده بود…»
روزگار بگذشت قیام تبریز شروع شد و دو سال بعد، وقتی آزادیخواهان،تهران را فتح کردند و دیکتاتور برای حفظ جانش به سفارت روسيه پناهنده شد؛ حسین بیگ تبریزی به تمسخر فریاد زده بود:
«دیدی بالاخره مشهدی باقر بقال اجازه ناهار خوردن نمیدهد؟»
در عرض یک ماه، شاه مغرور پشمهایش ریخته و لاغر شده حتی غبغب زیر چانه اش به تحليل رفته و آرزوی خودکشی میکرد!(روزنامه خاطرات عين السلطنه…ج4ص2697)» البته سفیر روسیه هم هی مته به خشخاش میگذاشت که قبله عالمِ (محمدعلی شاه)در سفارت مزاحم کارش است و باید هرچه زودتر سفارت روسیه را تخلیه کند!(همان منبع…ج4ص2761).
در نتیجه، پس از 52 روز مجبور به خروج از سفارت روسیه و ترک ایران شد. مشروطه خواهان احمد میرزای ۱۲ساله را به مسند شاهی نشاندند که گریه میکرد و نمی خواست شاه شود! قیافه معصومانه اش در آن لباس، دقیقا شبیه شاهزاده کوچولوی سنت اگزوپری است!
برای محمدعلی شاه 37 ساله، مقرری سالانه تعیین شد که هر موقع در پرداخت آن تأخیر می شد، فشار روسها بر دولت ایران آغاز می شد! با چهل تن از همراهان زن و مرد از سفارت روسیه راهی بندر «ادسا»شد با مقرری که دولت ایران می داد یکی از غیرمعمول ترین خانه های اودسا یعنی قصر برژوزوفسکی را اجاره کرد که در بین مردم آنجا امروزه نیز، این عمارت به نام «کاخ شاه ایران» معروف شده. این ساختمان توسط معمار فلیکس گونسیوروفسکی برای اشراف زاده لهستانی(Zenon Brzhozovsky)ساخته شده بود و امروزه در: اکراین، خیابان گوگول ، شماره 2 واقع است.
زندگی متجمل این شاه مستبدِ شرقی به همراه چهل تن از همراهانش برای مردم اودسا خیلی عجیب و غریب و حتی مایه تفریح بود و سوغاتی ها و هدایایی که از ایران می رسید, محمدعلی شاه به مردم آنجا بذل و بخشش میکرد.
مورخ اولگ گوبار در كتاب خود، بخشی از یک نامه محمدعلی شاه را به ویلیام گلدستون نخست وزیر انگلستان نقل کرده که به شوخی یا جدی نوشته بود: «آدم بهتر است 50 سال با یک همسر زندگی کند تا یک سال با 50 همسر»!.
وقتی در1912در کنفرانس سفیران لندن، آلبانی به عنوان کشوری مستقل شناخته شد، روزنامه صدا کراسنویارسک(Krasnoyarsk Voice ) در 20 دسامبر1912طنزی در مورد محمدعلی شاه نوشت و پیشنهاد کرد که حالا که برای آلبانی نمی توانند شاه پیدا کنند، محمدعلی شاه را شاه آلبانی بکنند!
طنز به این صورت آغاز می شود که محمدعلی شاه در کافی شاپ Fanconi نشسته، قهوه می خورد. آبراموویچ به او نزدیک شده به احترام، کلاهش را برمی دارد و می گوید:
«ببخشید آقای شاه. من یک کار فوری برای شما دارم. محمدعلی شاه با اخم و تخم می گوید: چه می خواهی؟ آبراموویچ می گوید: آقای شاه، شما اینقدر خوشتیپ هستید، چرا باید در این کافه شاپ نشسته وقت خود را تلف کنید؟ آلبانی احتیاج به یک شاه دارد و نمی توانند شاه پیدا کنند، بنده پیشنهاد می کنم شما شاه شوید…… و بعد از 10 دقیقه آبراموویچ یک تلگراف برای Count Berchtold ارسال می کند با این متن: «من یک پادشاه خوب برای شما دارم. تاج را بفرستید… »!
محمدعلی شاه، دو سال بعد دوباره هوس حکومت کرده با کمک روسها عازم ایران می گردد، اما شکست خورده دوباره به اودسا برمی گردد. مقرری اش را دولت ایران قطع می کند، چون به شرطی آن را می پرداخت که اقدامی علیه ایران نکند. اما اوضاع شاه وقتی اسف انگیزتر شد که بلشویکها در1917در روسیه به قدرت رسیده و در1920به بندر ادسا سرازیر شدند که اگر بر محمدعلی شاه دست می یافتند زنده نمی گذاشتند. محمدعلی شاه به استانبول گریخته، سپس به بندر ساونا در ايتاليا می رود و پس از شانزده سال دربه درى و آوارگى در فروردين ۱۳۰۴در سن 53 سالگی می میرد. یعنی در بهترین زمان می میرد! چون این زمان مصادف با افول و پایان سلسله قاجاری بود که به چشم خود ندید! پایانی که خود او نیز با عملکردهای سخیفِ خود در آن دخیل بود، در آستانه سالی که رضاخان داشت رضاشاه می شد متاسفانه دیکتاتورها عبرت پذیر نیستند…