به کجا می رویم؟
بر طبق آمار ارائه شده توسط فرهنگ جغرافیایی ایران(سال ۱۳۳۰ش) ، شهرستان آستارا در آن زمان که بخش بود، دارای ۲۶ روستا بوده است. در سال منتهی به سال ۱۳۸۰ش، شهرستان آستارا دارای ۷۸ روستا شده بود. یعنی ۵۲ روستای جدید به تعداد روستاهای آن شهرستان اضافه شده است. این تناسب تقریبا در تمامی استانهای شمالی ایران واقع در جنوب دریای خزر چنین بوده است. در استان فعلی اردبیل فقط شهرستان گرمی (آن زمان بخش) شامل (بئلداشی، اونگوت، قلعه برزند و خروسلو) ، ۲۳۵ روستا وجود داشته است. در عرض این چند دهه، به شدت از تعداد روستاهای کل آذربایجان از جمله منطقه اردبیل، منهای خود شهر اردبیل و شهر پارسآباد کاسته شده و در موارد زیادی تَرک جمعیت شده و رشد جمعیت منفی است.
صد سال قبل در دوران مشروطیت، جمعیت شهر تبریز ۳۰۰/۰۰۰ نفر و جمعیت تهران ۳۵۰/۰۰ نفر بوده است. در حال حاضر جمعیت تهران در حدود ۱۷ میلیون نفر و جمعیت کل آذربایجان شامل چهار استان: آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی و اردبیل و زنجان… حدود ۱۲ میلیون نفر می باشد…
در سال ۱۹۱۳م در حالیکه جمعیت شهر تبریز ۳۰۰/۰۰۰ نفر، همدان ۵۰/۰۰۰ نفر، خوی ۵۰/۰۰۰ نفر، اورمیه ۲۰/۰۰۰ نفر، قزوین ۴۰/۰۰۰ نفر، بوده جمعیت شهرهای اصفهان ۸۰/۰۰۰ نفر، مشهد ۷۰/۰۰۰ نفر، شیراز ۳۰/۰۰۰ نفر بوده است. جمعیت شهرهایی مثل بوشهر ۱۵/۰۰۰ نفر، شاهرود ۱۰/۰۰۰ نفر، خرمشهر ۱۰/۰۰۰ نفر، شوشتر ۱۰/۰۰۰ نفر بوده است. جمعیت ایران در دوران مشروطیت در حدود ۹ میلیون نفر بوده است. جمعیت کل ایران در آن زمان با این زمان مقایسه شود.
در سال ۱۳۳۵ جمعیت تهران ۱/۷۰۰/۰۰۰ نفر، تبریز ۳۰۰/۰۰۰ نفر، اصفهان ۲۲۵/۰۰۰ نفر، مشهد ۲۵۲/۰۰۰ نفر، شیراز ۱۷۱/۰۰۰ نفر، و در سال ۱۳۵۷ جمعیت همان شهرها به ترتیب تهران ۴/۵۰۰/۰۰۰ نفر، تبریز ۹۰۰/۰۰۰ نفر، اصفهان ۱/۰۰۰/۰۰۰ نفر، مشهد ۹۵۰/۰۰۰ نفر، شیراز ۷۵۰/۰۰۰ نفر بوده است. در مدت تقریبا ۳۵ سال از مقطع به قدرت رسیدن رضاقلدر به بعد جمعیت شهر تبریز تقریبا افزایش چشمگیری نداشته است. در عرض این مدت جمعیت شهرهای اصفهان و مشهد و شیراز از سه برابر تا شش برابر شده است.
حاکمیت رژیم پهلوی برای آذربایجان چیزی غیر از نابودی به ارمغان نیاورد. رژیم پهلوی به عمد در آذربایجان سرمایه گذاری نکرد و با بیکار گذاشتن مردم آذربایجان، جمعیت این سرزمین کهنسال را از ثروت و جمعیت تخلیه کرد. این یک سیاست منفی و عمدی برای بیکار و گرسنه نگهداشتن مردم آذربایجان بود.جمله (به تهران می روم) نوک مردم آذربایجان بوده است. با توجه به ادامه سیاست های اقتصادی و سرمایهگذاری ها،انتظار می رود جمعیت تهران به زودی بیش از پیش افزایش یافته و فقر و تورم بیشتری را هم نسبت به سابق بیفزاید.
زیرا که جامعه مصرفی و نه تولیدی روز به روز بیشتر شده و سرمایه گذاری ها در بخش دلالی و وابستگی افزایش یابد. آیا بهتر نیست همه با هم با احساس مسئولیت مشترک و برنامه ریزی های صحیح و منصفانه و عادلانه، هر چه بیشتر به فکر آینده فرزندان این مرز و بوم باشیم؟