تثبیت قدرت در سریال تحمیل بهشت برین برای ملت
تصویر بسیار گویا میباشد جریانی برای جداسازی مرد و زن در قرنی که هوش مصنوعی در آغاز حکمرانی است… چنین مسئلهای قابل تأمل میباشد، حتماً در چند روز گذشته این عکس را دیده و از این خبر مطلع شدهاید. در اوایل مطرح نمودن مبحث فوق نکته مهمی را بیان میکنم تا با توجه آن به ادامه بحث مان بپردازیم؛ عناصر استبدادی بوسیله تحمیل نمودن ترس و رواج خرافات در بنیان جامعه ی تحت تسلط خود استوار سازی جایگاه خود را محکم تر می نمایند.
به عنوان نمونه بیماری فکری، یک مشکل روانی است که ممکن است به دلایل مختلف از جمله فشارهای اجتماعی، تنشهای روانی و ناامیدیهای زندگی یا در اصل بخاطر بروز مسائلی خاص بخاطر فقر دانش و فهم ایجاد میشود.
تفکرات سادیسمی «افراطی دینی» به عنوان یک موضوع حساس و پراهمیت در جامعه، برای اکثریت ملت قابل تحمل نیست. این تفکرات به شدت با اصول و اخلاق حقیقی ادیان الهی در تضاد هستند و معمولاً به عنوان گروههای کوچک و خطرناک شناخته میشوند.
امروزه استبداد برای تثبیت موجودیت خود از عمق ساخته های تحمیل شدهاش بر بنیان جامعه استفاده میکند و با جلوه نمایی مسائل انحرافی، جنبش مطالبه گری ملت را سرکوب مینماید. حجاب فريضه الهی در دین مبین اسلام است که امروز توسط نایبان مقدس به مسیر انحرافی ای در برابر مشکلات حاد جامعه تبدیل شده است، در واقع حجاب اجباری به معنای تحمیل شدید فشار، تحقیر و توهینهای اجتماعی به دلیل عدم اجرای عقاید صاحب منصبان است. دلیل اصلی سرکوب شدن آن دسته از “جامعه مخالف” به بخاطر حفظ جایگاه و اصل قدرت، توسط عناصر افراطی پرورش یافته که در واقع بازووان توانمند نایبان مقدس هستند با فرمان آنان قصد اجرای خشونت برای احمال قدرت بر سر این قضیه را در پیش میگیرند. درباره مسئله حجاب با پدیدار شدن اینگونه فشارهایی باید منتظر ظهور احساسات مسموم از قبیل اینکه؛ فرد در اوایل مواجه با چنین فشارهای ضد بشری بخاطر نداشتن شناخت کامل از حقوق مدنی به خودش نگاه منفورانه داشته باشد که در نتیجه، خود را به عنوان شخصیتی تأثیر گذار در جهان هستی قبول نكند و حتی امکان منع شدن از یکسری خدمات شهروندی به خاطر “مخالف بودن” وجود داشته باشد.
…همچنین، حساسيتهای پيرامون پوشيدن حجاب میتواند باعث شود كه فرد از خود سؤالات متغییری بپرسد و با پاسخ های ساخته شده از طرف تحمیل کنندگان آن امر مواجه شود و بخاطر رسیدن به همان پاسخ، گمراه شده که نتيجه آن بروز اضطراب و خودباختگی و در بعضی از مسائل افسردگی میباشد.
میشود گفت اساس چنین مشغله فكری ایجاد شده در افراد آتش به اختیار درمورد تحمیل حجاب به دليل فشارهای اجتماعی داخل خانواده (مذهبی) موجب شده است که حالا در حکم یک وسیله، بخاطر تأمین منافع خود و هموار سازی سیاست حکومت قرار بگیرند و در مقابل؛ انسان در معاشرت با این طیف، از فقر دانش شان با تمام وجود مطلع میگردد.
در کل بسياری از گروههای افراطی در قالب ادیان های الهی برای حکومت بر افکار یک جامعه بعد از رسیدن به آن جایگاه نشان شده، بر این باور هستند که خشونت نسبی بالاتر يک فرد يا گروه در مقابل ديگران، به عنوان يک راه برای افزايش قدرت و كنترل بر ديگران است. آنها معتقد اند كه خشونت و تحميل درد به ديگران، نشان از قدرت و تسلط بالاتر است. این گروهها اکثراً به عنوان یک جامعه مخفی و پنهان فعالیت میکنند و باور دارند که فقط افرادی که عقاید آنها را به اشتراک میگذارند، قادر به شرکت در فعالیتهای آنها هستند.
با توجه به اینکه عامل حجاب اجباری از طرف تحمیل کنندگانش ممکن است منجر به پدیدار شدن یک بیماری فکری بعد از آن باشد، لذا جامعه باید به دغدغهای که در خصوص پوشیدن حجاب وجود دارد را با روشهای مناسب پاسخ دهد. به علاوه، آموزشدهی مناسب در خصوص قابلیت شناخت و درک نمودن آشکار افراد جامعه بر اصل آزادی عقیده در زندگی امروزی و عدم تحقیر کردن دیگران در خصوص پوشش شخصی به کاستن فشار روانی و پایین آوردن شایعات نادرست در جامعه کمک فراوانی میکند.
بطور کلی، حجاب اجباری می تواند عاملی در بروز نگرانی های شديد، استرس باشد. علاوه بر آن، برخی از زنان ممکن است به دليل تحمیل حجاب اجباری، احساس بیارزشی و عدم اعتماد به نفس نمایند که ممکن است منجر به بروز افسردگی و اضطراب حاد شود.
بجای طی نمودن مسیر نشان شده، باید شاه راه معضل جامعه را برای شناخت و احقاق حق جایگاه خود، پیمود. حجاب سکانسی برای سرپوش گذاشتن بر حقوق واقعی افراد یک جامعه میباشد. «ملت خنثی محبوب خودکامگان در محراب است».
محمد برزگر دوین/ دمیر گوجو