تحلیل مناقشات اخیر در منطقه قفقاز جنوبی بین ایران و جمهوری آذربایجان/سعید مینایی
۱-یکی از دلایل اصلی تنش های اخیر در مرزهای شمال غرب(آذربایجان ایران)، قصد ترکیه برای وصل شدن زمینی از طریق نخجوان به آذربایجان است. ترکیه و آذربایجان میخواهند با ایجاد یک راه زمینی در منطقه زنگه زور در جنوب ارمنستان که نقطه مرزی اتصال به ایران هم است به این هدف دست یابند. لازم به یاد آوری است که منطقهی زنگه زور از اراضی آذربایجان است که در زمان حکومت بلشویکهای کمونیست توسط شوروی به ارمنستان هبه شده است.
از دیدگاه کارشناسان نظامی و ژئوپلوتیک ایران، اساسا اگر ترکیه به جمهوری خود مختار نخجوان متصل نبوده و از طریق کریدور زنگه زور نیز چنانکه ایجاد گردد به دهلیز لاچین و آذربایجان، و از آنجا به سایر کشورهای تورک به صورت زمینی وصل نشود هیچگاه این تنش ها بوجود نمیآمد. چرا که این اتصال یعنی ایجاد ایدهی توران و اتحاد کشورهای تورک منطقه و اتصال زمینیشان به یکدیگر. و چون آذربایجانِ ایران هم تورک میباشد حکومت تهران از این اتحاد واهمه دارد و این اتحاد و تاسیس کریدورها را به عنوان قطع شدن سه راه ارتباط زمینی خود با شرق اروپا و روسیه میداند.
ایران از سه طریق به شرق اروپا و روسیه میتواند وصل گردد. از طریق آذربایجان، ارمنستان و ترکیه. چون متاسفانه جریان فکری ایرانشهری در حکومت ایران، ترکیه و آذربایجان را همیشه برای خودشان تهدید بالقوه میداند، نمیتواند برای عبور از خاک این کشورها برای همیشه و در آینده حساب باز کند. و بدین جهت نمیخواهد راه ارتباطی با ارمنستان را از دست بدهد و در این نیت است که از وابسته بودن به جمهوری آذربایجان و ترکیه در این مورد خارج گردد. بدین علت هم اجرای کریدور زنگه زور را در تضادِ با منافع و بر هم زنندهی استراتژی ژئوپلوتیکیاش میداند.
۲- دلیل دوم این است که ایران ایجاد کریدور زنگهزور را نقص کننده و بر هم زنندهی کریدور جنوب به شمال میداند. این کریدور گذرگاهی است که قصد دارد دریای عمان را به دریای سیاه وصل کند. (به تصاویر نگاه کنید.)
اما آیا ایران میتواند این طرح را عملی کند؟ با وجود اختلافات شدیدی که گرجستان با ارمنستان و روسیه دارد و با وجود نزدیکیهای سیاسی و اقتصادی به آذربایجان و ترکیه سخت به نظر میرسد. ولی باز هم در صورت ایجاد و عملیاتی شدن کریدور شمال جنوب، این کریدور نیز در دراز مدت هم راستا با منافع تورکان است. چرا که از اراضی آذربایجانِ ایران خواهد گذشت.
۳- دلیل سومِ ناراحتی ایران و برگزاری مانوری تحت عنوان فاتحان خیبر در منطقهی صفر مرزی با جمهوری نخجوان و آذربایجان، اتحاد استراتژیک آذربایجان با کشورهای تورکیه و پاکستان و در راستای این اتحاد برگزاری مانورهای نظامی در دریای خزر و اراضی جمهوری خودمختار نخجوان میباشد. ایران این اتحاد سه گانه و مانورها را به اشتباه اتحادی بر علیه امنیت داخلیاش و تهدیدی برای تمامیت ارضی خود تجزیه و تحلیل میکند.
۴-دلیل چهارم ایجاد این تنش و مانور از سوی ایران این است که در این مدت سی سال که نخجوان راه زمینی با آذربایجان نداشته و برای رفتن از نخجوان به آذربایجان وابستهی به ایران بود و از طریق خاک ایران رفت و آمد میکرد. در صورت برقراری کریدور زنگه زور این وابستگی هم از بین خواهد رفت. و کریدور زنگه زور به صورت مستقیم نخجوان را به لاچین و آذربایجان وصل کرده و از ایران بی نیاز خواهد نمود.
اما نیاز است که عرض کنیم سابقا ترکیه به نخجوان متصل نبود. آتا تورک که خود نبوغ نظامی و سیاسی داشت منطقهی قاراسو را که متعلق به اراضی ایران بود از رضاشاه پهلوی خریداری کرد. و ایران هم رسما از ادعای حاکمیت بر این قسمت از جغرافیایش عقب نشست. (در تصویرها این منطقه مشخص است)
با این اقدام و تیز بینی آتا تورک و استفاده از بیسوادی رضاخانِ قلدر بود که ترکیه توانست به نخجوان وصل شود. و پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان هم سران این دو کشور سودایِ اتصال زمینی نخجوان به آذربایجان را در سر داشتند که اکنون این هدف را اجرایی شدن کریدور زنگه زور عملیاتی خواهد کرد. در واقع علت العلل ناراحتی و مانورهای ایران هم همین مسئله میباشد.
این موضوع چنانکه اشاره گردید از دید تحلیلگران ایرانی از آن جهت برای ایران دارای اهمیت فوق العاده استراتژیک است که از سه مسیرِ دستیابی ایران به اروپا، دو مسیر از خاک ترکیه و آذربایجان میگذرد و اگر سومین مسیر هم که از ارمنستان عبور میکند در اختیار این دو کشور قرار گیرد میتواند به اهرم فشاری در دست آنان تبدیل گردد. ولی این تحلیلها نیز غلط و نادرست است چرا که برخاسته از تفکرت تورک هراسانه است. و نه تورکیه و نه آذربایجان در قبال ایران هرگز چنین قصدی را ندارند.
نکته: بله تیز هوشی رضا شاه کبیر(!)پدر معنوی سلطنت طلبان در نود سال پیش اکنون برای ایران و ایرانی درد سرساز شده است.