دو اقدام کاملا نابخردانه در برنامه عصر جدید صداوسیما در ایام عید امسال به شدت آذربایجانیها و لرهای ایران زمین را ناراحت و عصبانی کرده است. قطع و سانسور رقص محلی آذربایجانی و از سویی منکوب کردن پسر نوجوان لرستانی بخاطر لهجه لری اش توسط داور مسابقه!
اینکه این اقدامات فردی را نابخردی همان افراد و مسئولین برنامه بدانیم یک حق طبیعی شهروندان ایرانی میباشد. اما کمی عمیق بنگریم و چرایی وجود چنین رویکردهایی را خارج از اراده افراد و داخل سیستم و اندیشه ای به نام “فارسیزه” کردن به جا مانده از اندیشه باطل شده وحدت ملی در “تک ملت تک زبان” ریشه یابی کنیم.چرایی رفتار ژاله صامتی را به راحتی میتوان در سیستم مدیریتی کشور ریشه یابی کرد و در نهایت او را “تبرئه” و بر علیه نگرشهای باطل فارسیزه کردن نقد نوشت.
در سیستمی که فعالیتها در راستای زبان مادری و عناصر فرهنگی اقوام مختلف تحت” شدیدترین رصدهای امنیتی” سیاسی قضایی قرار میگیرد و در انتخابات مجلس و شوراهای شهر به شدت با فعالین و دغدغه مندان زبانی و فرهنگی اقوام همه ساله با بدترین وضعیت “رد صلاحیتی” برخورد میشود.در سیستمی که بعد از چهار دهه از تولد قانون اساسی هنوز اجرای” اصل پانزده قانون اساسی” در ضعیفترین حالت خود نیز قرار ندارد و به نوعی صحبت کردن در مورد این اصل خود انگهای مختلف امنیتی و سیاسی برای “مدافعان و حاملانش” به بار می آورد در سیستمی که داشتن لهجه های محلی و عدم تکلم روان فارسی بدون لهجه در وزارت ها و ساختارها و نهادها و مدیریتها “یک نقص” و یک “نگرش ضعیفانه” تلقی میشود گرچه رسمیتی در کار نباشد و اتوماتیک وار افرادی که دارای لهجه های مختلف اقوام هستند مجبور به “چرخش زبانی” و پنهان کردن لهجه محلی خود هستند.در سیستمی که اخبار و رسانه های استانی “بالاجبار” در مطالب و اخبارها بصورت کاملا سیستماتیک از ارائه کامل با زبان مرسوم اقوام کشور خودداری میکنند و عمدا جملات را آغشته به “لغات فارسی” میکنند! در جامعه ای که امروزه بخاطر “خود تحقیری” نهادینه شده فارسیزیم نگرها دختران و پسران در مدارس و دانشگاهها و کافی شاپها برای” معرفی و شناسایی “خود از رجوع به اینکه پدربزرگمان فلانی جایی بوده و ما “تهرانی” هستیم و اصلا محل تولد پدر بزرگمان هم تابحال نرفته ایم و از بچگی بزرگ شده تهران هستیم. آیا اقدام ژاله صامتی “خطای فردی محسوب میشود یا خطای سیستمی؟ !”
زنده ماندن لهجه ها و اقوام مختلف ایران زمین نیازمند حمایت همه جانبه ساختارهای حکومتی و سیاسی و آموزشی کشور از ترویج و نشر آنها و تحکیم و همبستگی وحدت ملی با گذر از اندیشه باطل تک زبان تک ملت و” گسیل همه جانبه “به سوی یک جغرافیای چندزبانه و چند قومیتی با احترام و همزیستی مسالمت آمیز و افتخار به لهجه ها و زبانهای متفاوت “امکان پذیر” میباشد. قطعا افرادی همچون ژاله صامتی و دیگران در چنین سیستمهایی با گذر زمان خود را از “دام” تحقیر و تمسخر و خود برتربینی به سایر زبانها و فرهنگهای اقوام مختلف خواهند رهانید.و این ساختارها هستند که به” افراد درون جامعه خود” راه و روش چگونگی نگرش به دیگران و قیافه ها و چهره ها و زبانها و فرهنگها و ادیان مختلف را آموزش و یاد خواهند داد و آنها را به نوعی در همزیستی مسالمت آمیز در همه ابعاد “تراش کاری و قالب بندی و فرم بندی” خواهند کرد.
سعید رنجدوست