نژادپرستان ایرانشهری و ناسیونالیستهای پارسی عقدههای رعیت بودن پدرانشان را کثیف گونه خالیمیکنند. از نظر آنها، هر آنچه که بخواهد ترکان مغرور را به هویت اصیل خود سوق دهد، میبایست نیست و نابود شود.
بعد از صعود تیراختور به لیگ برتر در فصلهای نخست و قبل از مالکیت زنوزی، تیراختور به محور اتحاد و هویت طلبی تورکهای ایران تبدیل شد. تبریز، اورمو، اردبیل، زنجان، همدان، گروس، قزوین، قاشقای یوردو و …. همچنین صدها شهر و روستا به معنای واقعی یکی شدند.
تیراختور نه بعنوان یک تیم، بلکه به مسیر آزادی و دادخواهی ترکها بدل گشت. این زنگ خطری بود برای نژادپرستان و تورکستیزان. بُردهای پر گل و حیثیتی در کنار شعارهای ملی و مدنی تبدیل به ارده ای عمیق برای گذر از این دوره تاریک شد. بناگاه زخمهای چرککرده تبعیضها و سیاستهای آسیمیلاسیون سرباز کرد. تورکها قد علم کردند، تابوهای توخالی و دوروغین همسانسازی هویتی فروریخت و آزربایجانیها بر منیت و تورک بودن خود فخر فروختند.
آزربایجانیها با علم به اینکه ایرانشهریها هرگز نخواهند گذاشت تیراختور قهرمان شود حماسهها آفریدند. نام تیراختور و خودشان را از مرز آسیا فراتر برده در جهان صاحب آوازه شدند. غرور ملی تورکها در حماسههای پرشورها احیا شد.
اما بعد از ظهور زنوزی ورق برگشت، بُردهای خفیف تیراختور ناامید کننده شد. بحرانهای هرساله، باختهای تلخ و پرگل مقابل تیمهای تهرانی اعصاب هواداران تیراختور را بهم ریخت. ضعفهای عدیده و بزرگ مدیریتی که تیم مدعی را در حد یک تیم خیلی معمولی تقلیل داد. ضعفهایی که بیشتر بوی تعمد و برنامه داشت تا سهو و خطا.
تیراختور در سه تقابل آخر با استقلال، سپاهان و پیروزی سه شکست پرگل داشته و جمعا ۱۱ گل خوردهاست. در بازی اخیر در ورزشگاه سهند و در حضور حماسی هواداران روند بازی آنچنان شد که آرزوی هواداران تنها کسب مساوی شده بود.
دشمنان تورک فکر می کنند تحقیر تیراختور به معنای شکستن غرور میلیونها هوادار ترک است. روند تیمداری زنوزی در تیراختور آنچنان مضحک و ابلهانه است که مردم عادی هم به آنچه در تیراختور میگذرد واقف هستند. شرایط فعلی تیراختور حاکی از رضایت قلبی مالکان و مسئولان بیکفایت و مزدور است که از تهران اجابت امر میکنند.
تراختور همواره ناقص و سفارشی بسته خواهد شد تا هرساله شاهد بحرانهای عدیده ای باشیم. چون تیراختور و هوادارنشان جدا از مسیر پانهای تهرانی حرکت میکند. مسیر تنزّل تیراختور و ناامیدی و سرخوردگی تورکها آمال آرمانی پانها و ایرانشهریهاست. حال اینکه تاریخ ثابت کرده است؛ مرگ تُرکها هم حماسه آفرین بودهاست….
… تُرکها ایستاده میمیرند. جامهای فلزی هیچگاه نامآورتر از حماسههای پرشورهای آذربایجان نخواهد بود.
یحیی آلیلو – نویسنده و فعال مدنی