پسرم جرم ما تُرک بودن است!
یک سال پیش تقریبا در چنین روزهایی به وقت صبح از خانهمان بیرون آمدم و راه به سوی دبیرستانی که در آن محصل بودم گرفتم.
پس از اتمام زمان حضور در هنرستان، از آنجا خارج شدم و یک کمی هم کار اداری داشتم آن را هم حل کرده و سوار تاکسی شدم تا به خانه برگردم.
◾️ در داخل ماشین، به جز آقای راننده که مَردی پا به سن گذاشته بود، من بودم و یک نفر پسر نوجوان همسن من و یک نفر پیرمرد دیگری هم بود راه را طی میکردیم تا هرکدام به مقصد مد نظر برسیم…
ناگهان از یک جای شهرمان رد شدیم که بوی خیلی بدی از آنجا برخاسته بود و کلی زباله و پسمانده در آنجا انباشته شده بود.
◾️ راننده تاکسی با عصبانیت گفت که نگاه کن تو را بخدا! این چه وضعش است؟ یعنی چه؟ مگر ما آدم نیستیم، مگر این شهر مال این مملکت نیست؟ بوی گند ملت را کشت ولله!
به دنبال گلایه و عصبانیت آقای راننده من و آن پسر جوان هم از این وضع بد و ناخوشایند انتقاد کردیم و حرص خوردیم که چرا باید شهر ما اینچنین بد ظاهر باشد؟
ناگهان آن مسافر پیر رو به ما کرد و گفت دوستان عزیز بیهوده حرص نخورید. ما یک جرم داریم که به این وضع بد محکوم شدهایم، گفتم چه جرمی مگر ما چکار کردهایم گفت: “پسرم جرم ما تُرک بودن است!.” چون این شهر تُرکنشین است، از سوی حکومت مرکزی مورد بیمهری قرار میگرد و اینگونه در میان زبالهها و بوی بد و غرق گشته است.
به یک شهر فارسنشین همتراز شهر ما بروی، تفاوت و در اصل تبعیض را با پوست و گوشت حس خواهی کرد چون ما تُرکیم سنگ حضرت عباس شدهایم و افتادهایم بر سر اینها…!
حالا ویدئویی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که از حالوروز بد مردم زلزلهزده شهرستان خوی در استان آذربایجانغربی میگوید و ما میبینیم که بعد از مدتها از زلزله خوی، هنوز چهره این شهر آذربایجان بلازده باقی مانده است و خوییها هم در گرفتاری و عذاب هستند.
به نظر من همزبانان من در خوی هم مانند ما جرمشان تُرک بودنشان است و جرم شهر خوی هم مثل جرم شهر ما تُرکنشین بودنش است…
امیر تورک