خشک شدن دریاچه اورمیه یکی از نقاط عطف تاریخی آذربایجان است، نه فراموش پذیر است و نه قابل تحریف.
نقطه عطف در تاریخ هر ملت و یا کشوری، آن مقطع زمانی است که منحنی حرکت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن ملت و یا کشور، دچار یک جهش، چرخش و یا تغییر بنیادین میشود که این تغییر، چه سازمان یافته و چه ناگهانی از آنجا که دگرگونی های اساسی در حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن ملت و یا کشور را موجب میشود، در تاریخ ماندگار گشته و فراموش نمیگردد.!
از طرف دیگر این نقاط عطف چه به علت عوامل و محرک های درونی و یا بیرونی ایجاد شود، میتواند بر اساس علل و عوامل بوجود آورنده، چگونگی سیر تحولات، شکست یا موفقیت، نقش و تاثیر آن در سطوح مختلف جامعه، در تعالی و یا سقوط ملتها و کشورها، مثبت و یا منفی تلقی شده و تقسیم بندی گردد.
با بررسی کارنامه عملکردی شخصیت های حقیقی و حقوقی، سازمان های مردم نهاد و چهره های شناخته شده جامعه، و با نگاه نقادانه و مسئولانه، رجوع به واکنش ها، عملکردها، موضع گیری ها، و جدیتِ این نیروهای اجتماعی اعم از طیف، فرد و جمع، که عنوان کنشگر اجتماعی و یا فعال ملی را به یدک میکشند در این بزنگاهها و نقاط عطف تاریخی مشخص کننده صداقتشان خواهد بود که به چه مقدار حرف و عملشان یکیست.
شاید اکثریت جامعه فکر کنند که انسان ها بیشتر بخاطر کاری که از آنها صورت پذیرفته و انجام میدهند، مورد ارزیابی، بازخواست و پرسش قرار میگیرند که این فعل میتواند در قالب عمل و یا سخن خود را نشان دهد، اما گاهی و علی الخصوص در نقاط عطف تاریخی هر ملت و یا کشوری، فعلی که باید صورت پذیرد و حرفی که باید زده شود، زده نمیشود و انجام نمیگیرد. بویژه از کسانی که جامعه و مردم از آنان انتظار دارند، نوع سبک زندگیای که انتخاب کرده اند آنها را در برابر انجام عمل و یا گفتن سخنان مطالبه گرانه مسئول میسازد. در این صورت است که عملکرد منفعلانه و نظاره گرانهی چنین اشخاصی میتواند از سوی ملت مورد ارزیابی، بازخواست و طرح سوال قرار گیرد.
بحران #خشک_شدن_دریاچه_اورمیه، یکی از همین نقاط عطف تاریخ آذربایجان است که بدون شک امروز اولویت اولِ ماست و اهمیت آن از بسیاری مسائل و مشکلات ما حتی زبان مادری و حقوق شهروندی از دست رفته و محرومیت های مختلف، بیشتر است. زیرا این چالش و بحران به معنای واقعی کلمه، مسئلهی #حیات_و_ممات آذربایجان است و در صورت خشک شدن و شروع #طوفانهای_نمکی برخاسته از بستر دریاچه، دیگر چیزی جز یک زمین سوخته و ملت رانده شده از آذربایجان باقی نخواهد ماند که در آن دغدغه های دیگری هم داشت.
آنچه امروز پیرامون این موضوع و بحران رخ میدهد و کارهایی که انجام میشود و کارهایی که باید انجام شود و نمیشود! و حرف هایی که زده میشود و حرف هایی که بایستی زده شود و نمیشود! کسانی که پای کار هستند و کسانی که باید باشند ولی نیستند،! در حافظهی تاریخی این ملت و سرزمین ثبت و ضبط میگردد و فراموش نخواهد شد و بدون شک روزی در یکی از محکمه های حقوقی و وجدانی ملت و یا قیامت مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.!
کنشگری اجتماعی و انتخاب اینگونه سبک زندگی در جامعهی ما دشوار بوده و خالی از هزینه نیست زیرا در طول تاریخ، ایستادگی مطالبهگرانه در برابر حاکمیتها چنین بوده است: عدالت در برابر منفعت، صداقت در برابر مصلحت و حقیقت در برابر قدرت و در یک کلام شنا کردن بر خلاف جهت گردش آب، که مسیر حق خواهیست خالی از هزینه نبوده است. ماندگاری در تاریخ و کسب مدال افتخار و قهرمانی یک ملت، نسبت مستقیم با میزان مسئولیت پذیری و این هزینهها دارد. کنشگری اجتماعی (سیاسی، فرهنگی و محیط زیستی)، یک انتخاب است که درست و یا غلط از طرف ما صورت میپذیرد و در صورت انتخاب کردن نباید فراموش کرد که شتر سواری، دولا دولا ندارد.!
اما بدترین خیانت در حق یک ملت و یا کشور این است که شما این انتخاب را داشته باشید ولی شانه از زیر بار مسئولیتتان خالی کنید و در نقاط عطف تاریخی، کارهایی را که باید انجام بدهید نکرده و حرفی را که بایستی بزنید، نزنید.!! امروز همه ما اعم از حاکمیت، دولت، مردم، کنشگران اجتماعی، فعالان سیاسی، شخصیت های فرهنگی، سازمانهای مردم نهاد داخلی، گروه های خارج نشین، رسانه ها و…. در بستر زمانی و مکانی یکی از نقاط عطف تاریخ آذربایجان ایستاده ایم. بدون شک کمیت و کیفیت عملکرد هر یک از ما در این آزمون الهی و در پیشگاه تاریخ و خداوند روزی به قضاوت گرفته خواهد شد. فراموش نکنیم که هیچ چیزی در جهان مدرن امروز نه فراموش میگردد و نه تحریف…!