خود سانسوری ملی (سیاسی- اجتماعی – فرهنگی) چگونه به وجود میآید؟
قسمت اول
بصورت طبیعی جوامع مدرن بشری تلاش می نمایند تا برای ایجاد مشارکت بیشتر، بهره وری بهتر، پویایی سیستم، تقویت نظارت مردمی و کارآمدی مجموعه، مکانیسم های مدون، شفاف و ایمنی برای گردش، بیان و طرح آزاد آرا، اطلاعات و مطالبه گری در جامعه ایجاد و فراهم نمایند تا فرآیند روابط حاکمیت و توده مردم بصورت جاده ای دو طرفه فراهم شود که در آن تودهی مردم بدون ترس و لکنت زبان، به بیان حرف ها، دردها، مشکلات، مطالبات و پیشنهادات و انتقادات خود پرداخته و حاکمیت نیز با اطلاع از آنها، طراحی ها و برنامه های متناسبی برای نیل به اهداف فوق پیدا نماید. چرا که حاکمیت نهادی برخواسته از بطن جامعه است و هیچ حاکمی بدون حضور مردم، مشروعیت اخلاقی، شرعی و مدنی ندارد.
گردش آزاد اطلاعات، اخبار و آرا در جامعه کمک میکند تا حاکمیت و مردم بازخورد واقعی و نه مهندسی شدهی عملکرد و مطالبه گری خود را به دست آورده و ارزیابی های لازم را برای ترسیم نقشهی راه آینده بدست آورند که بدون شک این روند دو طرفه در تحقق اثربخش، کارآمد و ایمن توسعه جامعه، موثر و مفیدتر خواهد بود. ایجاد هر گونه اختلال و مانع تراشی غیرقانونی، فراقانونی و بی قانونی در این مسیر، جامعه را از مسیر سالم و طبیعی خود خارج و خواسته یا ناخواسته حاکمیت و جامعه را به سمت #سانسور و #خودسانسوری پیش خواهد برد.!
بر خلاف سانسور که از طرف حاکمیت بر مردم و جامعه تحمیل می شود، خودسانسوری یک انتخاب آگاهانه از سوی مردم است که با هدف پیشگیری و محافظت از خود در برابر آسیب ها، محرومیت ها و محدودیت های حکومتی و اجتماعی صورت می پذیرد. در واقع خودسانسوری ریشه در ترس، عدم اعتماد به نفس و یا خفقان دارد و یکی از اصلی ترین علل ناکامی در دستیابی به توسعه در جامعه شناخته میشود. خودسانسوری نه تنها کمکی به رفع چالش ها، حل مشکلات و بهبود شرایط جامعه نمیکند، بلکه باعث تشدید آنها، پسرفت بیشتر و تداوم وضع موجود خواهد شد.
جامعه ای که در بیان دردهای خود ناتوان و دچار لکنت باشد و یا حاکمیتی که در شنیدن دردهای مردم کم شنوا و ناشنوا گردد، سرنوشتی جز دیکتاتوری، توسعه نیافتگی و عقب ماندگی نخواهد داشت که بدون شک دود آن چشم های هر دو طرف معادله یعنی #جامعه و #حاکمیت را خواهد سوزاند و زیستن در چنین جامعه ای نه برای مردمش و نه حاکمانشان افتخاری نخواهد داشت.!