چند سال پیش یک فرمانده اردبیلی سپاه اعلام کرد «محسن رضایی» فرمانده سابق سپاه پاسداران ایران می گفت: «اين آذربايجانی ها فقط برای خط شكنی و شهادت خلق شده اند و بس!» این جمله به تنهایی دیدگاه تورک ستیزانه و آذربایجان ستیزانه مقامات ارشد سپاه پاسداران ایران را به عریان ترین شکل ممکن آشکار می کند. حال پرسش این است، سازمانی که حتی به پاسداران تورک حلقه به گوش خود هم رحم نمی کند و آشکارا می گوید آنها را صرفا برای رفتن به روی مین می خواهد آیا به منابع عظیم آذربایجان رحم خواهد کرد؟
طی سه دهه اخیر میزان غارت معادن آذربایجان (مخصوصا معدن مس سونگون) توسط تهران و کرمان به حدی گسترده شده که علاوه بر اعتراض ملت آذربایجان، داد مسئولان مانقورد و خودفروخته آذربایجان را نیز درآورده است.
طوریکه پورمحمدی استاندار سابق آذربایجانشرقی می گوید: «هر روز به میزان ۵۰ میلیارد تومان کنسانتره مس از مسسونگون ورزقان به کرمان میرود اگر همین پول در خود استان بماند اینجا بهشت میشود.» دهقانی نماینده ورزقان می گوید:« ۲۰ سال است مس آذربایجان را به کرمان میبرند، پررو و بدعادت شده اند.» پزشکیان نمانیده تبریز می گوید: «کرمانی ها با پول آذربایجان گردن کلفتی می کنند.» منادی دیگر نماینده تبریز هم کرمانی ها را «جیب بُر» می نامد و می گوید: «این عدالت نیست که ۵۲ درصد مس متعلق به آذربایجان باشد و ما بریم زیر بلیط دو تا کرمانی! یا مس سرچشمه کرمان!»
با افزایش فشارهای افکار عمومی آذربایجان در نهایت خردادماه ۱۴۰۱، ابراهیم رئیسی در جریان سفر به آذربایجان شرقی «وعده» تشکیل شرکت مس آذربایجان را داد. اگرچه اقدامی عملی در این باره برداشته نشده اما همین «وعده» نیز پانفارس های تورک ستیز و سپاه پاسداران ایران را برآشفته است.
«کانال سپاه پاسداران» متعلق به سپاه پاسداران ایرا، دیروز ضمن مخالفت شدید با تشکیل «شرکت مس آذربایجان»، آنرا «خیانت ملی» و «طرحی زیانبار» خوانده و اعلام کرده مستقل شدن مس آذربایجان «تبعات سنگینی» برای اقتصاد ایران خواهد داشت. سپاه ادعا کرده در پشت پرده این اقدام «عوامل نفوذی و تجزیه طلب» قرار دارند.
نکته قابل توجه در این میان، سکوت پاسدارهای تورک در برابر خیانت های آشکار سپاه پاسداران در قبال آذربایجان است. این مانقوردهای بی اختیار، صرفا فرامین صادره از تهران را اجرایی می کنند و بر حسب خیانتهایشان به آذربایجان هم ارتقا می یابند.
«سردار عابدین خرم» یکی از این سرداران مانقورد سپاه می باشد که به واسطه خیانتهایش به آذربایجان و خوش خدمتی هایش به تهران، سال گذشته به استانداری آذربایجان شرقی منصوب شد. او در سال ۱۳۹۱ برای سرکوب مخالفان بشار اسد به سوریه اعزام شد و به همراه ۴۷ نفر دیگر از نیروهای سپاه بدست مخالفان سوری اسیر و چند ماه بعد آزاد شد. خرم از سال ۱۳۹۶ فرمانده سپاه پاسداران در آذربایجان شرقی شد و در سرکوب اعتراضات آذربایجان نقش اساسی داشته است.
«سردار جلیل بابازاده قانع» نیز یکی دیگر از این سپاهی های مانقورد می باشد که به فرماندهی قـرارگاه منطقهای سپاه عاشورا منصوب شده است. این قرارگاه در تبریز، فرماندهی سپاههای استانی «عاشورای آذربایجان شرقی، انصار المهدی زنجان و سپاه حضرت عباس اردبیل» را نیز برعهده دارد و بازوی اصلی سپاه در سرکوب اعتراضات آذربایجان است. سردار بابازاده فردی فاسد و همجنس باز می باشد که به شمار زیادی از نیروهای سپاه تجاوز کرده است. اما علیرغم فساد اخلاقی اش، به واسطه خیانتهایش به آذربایجان، از طرف تهران به فرماندهی امنیتی ترین ارگان آذربایجان منصوب شده است.
این سرداران فاسد و مانقورد همواره از “مظلومیت” مردم فلسطین، لبنان، عراق و یمن و… دم می زنند، اما در خصوص غارت منابع مادی، معنوی و انسانی آذربایجان جنوبی توسط حکومت فاشیستی و تورک ستیز ایران نه تنها سکوت می کنند بلکه عدالتخواهان و فعالین آذربایجانی را به شدت ترین شکل ممکن سرکوب می کنند تا به بهای نابودی آذربایجان ترفیع یابند.