دریاچه اورمو دومین پروژه از سوی استعمارگران و دشمنان بزرگ ملت تورک/رحمان اوکتای
“هیچ چیز در سیاست تصادفی نیست هر اتفاقی رخ داد شک نکنید که از قبل بر روی آن برنامه ریزی شده
فرانکلین روزولت”
لازم به توضیح نیست که ما تورکها چه گذشته ای داشتیم و چه کسانی با چه دلایلی برای تضعیف و شکست ما تلاش کرده و میکنند اینها برایمان عیان است ولی این دشمنی و رقابت پس از اینکه جهانی بسوی مدرنیته و انفجار قدرت و ثروت و ساختار نوینش حرکت میکرد هم شدت یافت هم به ابزار و شیوه ها افزوده شد.
تکه پاره کردن و قطع خطوط اتصال اقوام تورک بصورت جغرافیایی و انسانی یکی از این روشها بود.
از طرفی حکومتهای جنایتکار و خیانتکار روس از طرفی هم غربیهای مکار و یاغی دست به دست هم داده با ایستادن در یک جبهه واحد پروژه های شیطانیِ مختلفی را علیه اقوام و حکومتهای تورک پیش بردند.
از دوران صفوی گرفته تا امروز
ساقط کردن امپراطوری شکوهمند عثمانی و پس از آن با کودتا و فتنه های فراوان براندازی پادشاهی قاجار که همراه بود با دو تکه شدن آزربایجان بزرگ و تجزیه و پراکنده شدن سرزمینها و جمعیت تورک.
از قزاقستان و قبرس گرفته تا اورمیه همین سیاست گهی به واسطه تزار و امپراطوری بریتانیا گهی هم با کمونیسم شوروی و امپریالیسم آمریکا و اروپا پیش رفت.
در عصر نوین تمرکز روی دو نقطه بیشتر بود تا برای همیشه به جهان تورک پایان دهند اولی قاراباغ و دومی اورمیه یا اورمو
این دو نقطه جهان تورک را بهم وصل نموده و رگ حیاتی جهان در اختیار حاکمیتهای تورک قرار میگرفت.
طرح اشغال قاراباغ و تغییر ترکیب جمعیتی اورمیه در تاریکخانه های مسکو پاریس لندن و نیویورک نوشته و توافق شده
اورمیه ضمن اینکه نقطه اتصال به اروپا هست همچنین نقطه اتصال به جهان عرب هم هست.
بنابراین پس از دو تکه شدن آزربایجان کم کم ارامنه و کوردها با شیوه های نرم و خونریزی روانه قاراباغ و اورمیه(آزربایجان غربی) میشود تا جایی که به حدنصاب رسیده و این موجودات در این سرزمین ها ریشه می اندازند.
محور اتصال استانبول_آزربایجان که نخجوان و ایروان بود با ارامنه یاغی و جانی پر میشود و نهایتا در واپسین لحظات قرن بیستم دشمنان ملت تورک ضربه خود را زده همین محور را به تور می اندازند و تقدیم به ارمنیها کرده کشور ارمنستان را در قلب جهان تورک تولید میکنند.
قرار است دقیقا همین طرح در اورمیه هم اجرایی شود کوردها در آنجا اسکان یافته گسترش یابند و قبل از ضربه نهایی با خشکاندن عمدی دریاچه اورمیه و برهم زدن اکوسیستم طبیعت آزربایجان خیل عظیم مردم تورک را بدون شلیک یک گلوله از خانه های خود فراری دهند و اورمیه را به یک بیابان تبدیل کنند آنگاه که روز نهایی فرا رسید این منطقه تقدیم کوردها شده کشور کوردستان یعنی ارمنستان 2 در این سوی جهان تورک کاشته شود و با یک تیر دو نشان را بزنند هم نقطه اتصال بخش جنوبی آزربایجان به تورکیه و اروپا و جهان عرب قطع شود هم طبیعت آزربایجان به پاس خشک شدن بزرگترین دریاچه آن غیرقابل سکونت و حیات باشد.
اگر هم آزربایجان آزاد شد دیگر به ویرانه ای تبدیل شده باشد که تورکها نتوانند آنجا به زندگی ادامه دهند
خوشبختانه دولتهای تورک نقشه شوم اول را ناکام گذاشته و سعادت از دست رفته را به منزل بازگرداندند حالا سوال این است که دومین بحران که خشک شدن دریاچه اورمیه هست را میتوان حل کرد؟
دریاچه اورمیه حکم نیست و هست برای بخش جنوبی آزربایجان را دارد.
اگر این دریاچه کامل خشک شود و سالها هم بگذرد نقشه دوم دشمنان موفقیت آمیز خواهد بود.
غده سرطانی منطقه تروریسم کوردی که توسط استعمار برای عراق و سوریه در مناطق تورکمن نشین با همین رویه هدایت میشد و چیزی برای تشکیل کشور کوردستان باقی نمانده بود دولت تورکیه با مشت و لگد جنگ جدل نگذاشت چنین اتفاقی رخ دهد
الان غریب تر و تنهاتر از ما وجود ندارد نه دولتی داریم که نجاتمان دهد نه حامی و نه فعلا افراد مبتکر و کاربلدی که از این مرگ حتمی آزربایجان را نجات دهد.
این مسئله دیگر محدود به فعالان محیط زیست و دوستداران طبیعت نیست مسئله دریاچه اورمیه یک بحران ملی هست اگر مثل آنسوی آزربایجان که کودک و بزرگ زن و مرد حتی پرندگان و حیوانات هم قاراباغ را فریاد زده اشک میریختند الان برای دریاچه اورمو اشک ریخته نمیشود فردا سنگ لحد اشکهایمان را جاری خواهد ساخت.
تبریزی که برای هر آزربایجانی حکم قدیس را دارد اگر امروز اشک نریزیم فردا در کتابها درباره اش خواهیم خواند این طبیعت بکر کوه و دشت و جنگلهایمان روستاها و باغاتمان خاطراتمان همه چیزمان در آن دریاچه در حال خشک شدن است.
آنجا بچه هایمان هستند که خشک و پژمرده میشوند آینده امان زندگیمان تمام دار و ندارمان همان نمکهاییست که در باد پراکنده شده
آیا مردن را انتخاب میکنیم یا زندگی را؟
این را با فکر کردن به دریاچه اورمیه میتوانیم دریابیم.
رحمان اوکتای