دُکترین و لیدر های حرکت ملی مدنی تورک های آزربایجان جنوبی
میخواهم کمی هم شفاف تر صحبت کنیم، نگوییم اتاق فکر نداریم! اتفاقا بهترین اتاق های فکری با بهترین نخبگان فکری با اندیشه های ضمنی برخاسته از تفکراتِ پلورالیسمی و تکثرگرایانه و اندیشه ها ی اومانیستی،با موضوعیت هویت طلبی تورکی آزربایجانی را داریم،
اما، محصول خروجی اتاق فکر هویت طلبی تورکی آزربایجانی، در قالبِ اندیشه ی سیاسی تورکی آزربایجان و به عبارت صحیح تر و علمی تر دُکترین و تِز و تئوری این اتاق های فکر که بعنوان خروجی و محصول و در نهایت نقشه ی راه و مانیفیست حرکتی از نظر نگارنده ی این سطور به نوعی با دو نقصان مواجه است؛
نقصان و یا ایراد اول به تشدد و تکثر آرا و عدم وجود وحدت فکری حول یک نقشه ی راه مشخص پر رنگ که البته به نوعی میتوان این نقصان را در وحدت معنوی ماهوی و ذاتی تورک های آزربایجان که در بزنگاههایی مثل مثلا جانبداری و طرفداری یکدست و کامل از تیم فوتبال ورزشی کلانشهر اصلی تورک ایران،یعنی تبریز و تراکتور به نوعی بعنوان جانمایه و بن مایه ی نظری-عملی حرکت قبول و پذیرش کرد ،
ولی نقصان دوم و بعدی که به نوعی بصورت اساسی خودنمایی میکند و نمیتوان از آن چشم پوشی کرد، نداشتن لیدر سیاسی حزبی و آکادمیک و شناخته و شناسانده شده ی اجتماعی میباشد. این مساله ی دوم خود نیازمند آسیب شناسی میباشد چرا شخصیت هایی مثل مرحومین دکتر هیات ها و پروفسور زهتابی ها و سیدجعفر پیشه وری ها و خیابانی ها و… و امثالهم،با وجود فاصله ی زمانی بسیار نزدیک به نسل فعلی حاضر، ورژن اجتماعی سیاسی معادل و به روز شده ندارند و یا در صورت داشتن چرا نمیشود هم داخل ایران بود و هم برای آزربایجان و تورک های ایران سهم خواهی سیاسی فرهنگی اقتصادی نکرد؟!
چرا همین آزربایجان برای جناح مقابل اش بلافاصله ظرفیت پرورش و معرفی تئوریسین ایرانشهری را دارد!؟
هر کنشگر سیاسی اجتماعی، اگر اندکی اسیر شهوت قدرت و شهرت باشد بلافاصله میتواند بعنوان تئوریسین و لیدر جریان فکری ایرانشهری مخصوصا با خاستگاه تورکی بعنوان بهترین گزینه با آپشن های مطلوب ! مورد بهره برداری و به تعبیر بهتر مورد استحمار! و استعمار قرار گیرد، دقیقا به مانند معرفی کباب و قالی و فرش و امثالهم ذاتا تورک در قالب پرشین!
از نگاه نگارنده ،عدم وجود اراده ی کافی و وافی از طرف تئوریسین های آکادمیک حرکت ملی برای انتخاب این راه مقدس، دلیل مساله میباشد مشکل ،نبود تفکر و تئوریسین نیست مشکل نبود عزم و اراده ی کافی ملی است یکبار برای همیشه باید نسل فعلی از میان خودش یک شهید فریدون ابراهیمی تراشیده و ساخته پرداخته شده را انتخاب نماید و لاغیر.