رابطه تقدّس کوه ساوالان و اردبیل شهر مقدس، آتش و اوجاق با ادیان باستانی آذربایجان در کتیبه ها و متون باستانی /1
از طولانی بودن مطلب پیشاپیش عذر می خواهیم. چاره ای غیر از نوشتن نیست برای آنهایی که می خواهند بخوانند.
تحریفات عصر پهلوی در خصوص مسائل نظری تاریخی و فرهنگی که همه چیز را به خود اختصاص می دادند، ما را بر آن داشت که در دفاع از حقایق برآییم:
آرته طبق تعالیم زرتشتیگری عدل مذهبی است. محرّرانی که کتیبه¬ی ضد دیوان خشایارشا را (در قرن پنجم قبل از میلاد) به زبان¬های عیلامی و بابلی ترجمه کردند با اینکه کلمه اَرَتَّه در کتیبه مزبور وجود دارد برای ترجمه¬ی آن کلمه¬ی مناسبی نیافتند و فقط به نوشتن آن به همان صورت اصلی اکتفا کردند. زادگاه زراتوشترا در خرده اوستا اریان وئیجو ذکر شده است(نقطه¬ای است نیمه افسانه¬ای که مکانش دقیقاً معلوم نیست). ارته، ارتا، ارآتا را به صورت پدرجنگجو و مردجنگجو و جوانمرد نیز معنی کرده¬اند. واژه¬ی فوق در قسمت اول شهر اردَبیل(ارته¬بیل) دیده می¬شود و کلمه¬ی بیل(بئل) در منابع آشوری به معنای قصبه و شهر و جای محکم و استوار و قلعه است هر چند به معنای دریاچه¬ی کوچک هم بکار برده شده. (بئل/بیل/بول/بولاق) تجدید متن اوستا اولین بار در دوره¬ی پادشاهی بلاش اشکانی (محتملاً بلاش اول در قرن اول بعد از میلاد51-78 میلادی) صورت گرفت.
از عهد بلاش اول سکّه¬های اشکانیان نیز تغییر یافته به خطّ پهلوی اشکانی(یعنی به زبان خود پارت¬ها زده شد و خطّ یونانی موقوف گردید و بعید نیست اوستا هم از عهد او، که به نوعی بیداری حسّ ملی و بازگشت به هویّت اصلی بود، شروع به گردآوری شده باشد).
طبق روایات موجود، متن کامل اوستا به وسیله¬ی موبد “آتورپات” در دوران پادشاهی شاپور دوم ساسانی ذوالاکتاف (309-379بعد از میلاد) تهیّه گردید. بدین ترتیب اوستا در قرن چهارم بعد از میلاد شکل قطعی و نهایی پیدا کرد، ولی تاریخ دقیق تنظیم قسمت¬های اصلی آن معلوم نیست.
بعضی زرتشت را از مردم آذربایجان می¬دانند. از جمله یاقوت حموی و قزوینی از شیز به عنوان زادگاه زرتشت یاد کرده¬اند. بعضی او را از اهل ری شمارند و امروز گروهی از شرق شناسان می خواهند او را از مشرق ایران بدانند. طبق گفته¬ی ابوریحان بیرونی “زرتشت کتابی آورد که آنرا ابستا نامند و لغت این کتاب با لغات همه ی کُتُب عالم مخالف است و از ریشه¬ی لغات دیگر نیست و برای خود لغتی اصیل است و حروف آن از حروف همه¬ی لغات زیادتر است(حروف صدادار زبان ترکی 9 عدد بوده و بیش از همه زبان¬های جهان است)
طبق نوشته ی ابوریحان بیرونی، زرتشت عقاید خود را از فیلوکوس یاد گرفت و پس از مرگ او، زرتشت به کوه سبلان(ساوالان) رفت و چندین سال در آنجا ماند و اوستا را در آن کوه تکمیل کرد. حقّ این است که زرتشت آذربایجانی بود زیرا در کتاب موالید می¬گوید که با پدر خود به حرّان آمد و شد می کرد و آلبوس حکیم را ملاقات کرد و از او استفاده نمود. در این خصوص اگر ما گفته های دانشمند بزرگ جهان اسلام ابوریحان بیرونی را سندی استوار قرار دهیم موضوع آرته یا ارته که ما فوقاً بدان اشاره کردیم و طبق تعالیم زرتشتیگری عدل مذهبی است و در کتیبه ی ضد دیوان خشایارشا به زبان های عیلامی و بابلی ترجمه کرده اند و با آنکه کلمه ارته در آن کتیبه آورده شده ولی در ترجمه برایش معادلی نیاورده اند و فقط عین کلمه را به همان شکل ذکر نموده اند.
رفتن زرتشت به کوه ساوالان که ساو در لغت به معنی مقدّس هم آمده رابطه مستقیمی بین کلمات ساوالان و ارته بوجود می آید و در منابع آشوری به کلمه ارته اشاراتی شده و تناسبی بین ارته و اردَبیل وجود دارد که معنی “شهر پدر جنگجو” را می¬دهد. زیرا که منابع آشوری بئل و یا بیل را به معنا و مفهوم قصبه به کار برده و موارد زیادی را به صورت “بئل آلی” یعنی رئیس قصبه ذکر نموده¬اند که همان معادل کدخدا و حاکم شهر است.
بنا بر نوشته ی اقرار علی یف در کتاب “پادشاهی ماد”، در رأس مادها رئیس جماعات یا رئیس دهکده یا “بئل آلی” قرار داشت. به عنوان مثال سارگن از دریافت خراج از 45 “بئل آلی” سخن می¬گوید. که آنها را مادهای قدرتمند می¬نامد. و یا در دوره¬ی حکومت سارگن دوم علاوه بر اتحادیه¬ی کم و بیش بزرگ(از 22 تا 45عدد)، ایالت کوچک دارای بئل آلیbel ali(رئیس روستا) در نواحی ماد وجود داشت. زهتابی می نویسد: آیین زرتشت نشأت یافته از آیین ها و ادیان موجود در پادشاهی ها و امارات کوچک آذربایجان باستان بود و آیین ها و ادیان مزبور نیز از اعتقادات شامانیستی همین اقوام و قبایل که با آسیای میانه در ارتباط بودند نشأت می یافت.