ریشه های « ارگنه گون » نوروز باستانی ترکان و ارتباط آن با اسطوره بوزقورد در متون تاریخی
در باره ریشه آئین عید نوروز یا همان «نوروز بایرامی»در میان ملل ترک افسانه ها و داستانها و منابع تاریخی فراوانی وجود دارد اما این آئین در تمامی اشکال، دربنیاد خود با افسانه «بوزقورد» در ارتباط است اسطوره بوزقورد یا «گرگ خاکستری» از اسطوره های بسیار کهن ترکان است. که در شکل مکتوب خود پیشینه ای حدود هزار و پانصد ساله دارد همچنین. این«افسانه-اسطوره» در حدود یک قرن ایدئولوژی رسمی امپراطوری « گؤک تورک» (ترکان آسمانی) (آبی) بود و از دریای چین تا دریای سیاه به شکلهای گوناگون سینه به سینه نقل شده و توسط پیکرتراشان بصورت تندیسهای مختلف تراشیده و در شهرهای مختلف نصب میگردید. بر اساس این اسطوره روزی دشمنان به سرزمین ترکان حمله کرده و ترکان در مقام دفاع تا آخرین نفر جنگیده و کشته میشوند آخرین بازمانده این جنگ مهیب پسرکی زخمی بود که توسط گرگی از مهلکه نجات داده میشود. طبق این اسطوره بر روی زمین غیر از این پسر بچه ترکی نمانده بود پس از چندی «نسل جدید ترک» از آمیزش این پسر با ماده گرگ پا به عرصه وجود می نهد و در نسلهای بعد آنها عاقبت امپراطوری عظیم «گؤک تورک» را از دریای تا چین دریای سیاه بنا می نهند. به نوشته دکتر حسین فیض الهی وحید در میان اسناد تاریخی نوشته هایی از «تونگ «تین دائره المعارف و سالنامه نویس مشهور چین که حدود یک قرن پیش از ظهور اسلام میزیست جزو قدیمیترین نمونه های مکتوب در این زمینه میباشد «تونگ تین» در دائرهالمعارف ۱۹۹ جلدی خود، جلد ۱۹۷ را به تاریخ و منشاء اقوام ترک اختصاص داده و بطور مفصل از آداب و رسوم (گؤگ تورک)ها بحث می کند.(فیض الهی وحید، حسین، بوزقوردلار و مانقوردلار) تونگ تین در کتاب خود چنین مینویسد:”سرزمین آنان(اقوام پیش گوک تورک، ترکهای قبل از به وجود آمدن گوک تورکها) توسط همسایهی بالایی شان(his_hi) (دریاچه ایستی گول در آسیای میانه) نابود شد. زن و مرد، کوچک و بزرگ همگی قتلعام شدند و تنها یک فرزند ده ساله از آنان باقی ماند. بخاطر خردسالی نخواستند او را بکشند ولی دست و پاهایش را (از ارنج و زانو) قطع کرده و به مرداب بزرگی انداختند. ماده گرگی در آنجا برای پسربچه گوشت و غذا آورده و مانع مرگ او می شود. بعد از مدتی پسر بزرگ میشود و (برای ادامه نسل خود یا در حقیقت نسل ترکان که او تنها بازماندهی آن نژاد بود به دغدغه میافتد و با ایما و اشاره ماده گرگ محافظش متوجه میشود که مقدر است او با #گرگ آمیزش کرده و نسل تورکان از این طریق از احتمال انقراض در امان بماند) ماده گرگ از پسر حامله میشود سپس تا دریای مغرب میرود.(در آنجا)کوهی بود. بر فراز کوه میایستد(مقیم میشود) این کوه در شمال غربی (سرزمین) کائو – چونیک (تورفان-کوچو/ در ترکستان فعلی در کشورچین امروزی قرار دارد) بود. در آنجا غاری بود. در آنطرف غار (در بین کوههای محصور) سرزمین سرسبز وجود داشت، مساحت این سرزمین بیش از ۲۰۰ لی (حدود ۲۰۰ مایل) بود. گرگ در اینجا ده فرزند پسر می زاید آنها بعد از بزرگ شدن، در خارج از منطقه (سکونت خود) ازدواج کرده و زنانشان حامله میشوند این فرزندان قبایلی را بوجود میآورند که بزودی ازدیاد نسل کرده زیاد میشوند. بعد از اینکه چند صد عائله شدند در حالیکه چند نسلی از آنها گذشته بود از درون غار بیرون می آیند». در منابع دیگر نه از غار بلکه از منطقه محصوری در بین کوههای سربه فلک کشیده با نام «ارگنه گون» اسم برده میشود که پسرک و در مراحل بعدی خانواده اش در آنجا رشد و نمو کرده و بعد از چندین نسل ازدیاد چون نمیتوانستند از منطقه محصور سر به فلک کشیده خارج شوند به راهنمایی آهنگری که گفته بود این کوهها دارای سنگ آهن است و تا آهن موجود در کوه را ذوب ننماییم و نقبی نزنیم و نمیتوانیم از این منطقه خارج شویم (آنها)به همت همدیگر از مقادیر متنابهی پوست حیوانات دم کوره آهنگری(عظیمی) ساخته و با حفر تونلی از میان کوههایی (که در آن محصور بودند)خارج می شوند که آنروز مصادف با اول ماه حمل(فروردین) بود آنروز را«ارگنه گون بایرامی» (عید روز نو) نامیدند. به نظر میرسد مراسم مربوط به «سون چرشنبه» (چهارشنبه آخر سال)که به «اود چرشنبه سی»(چهارشنبه آتش) یا همان «چهارشنبه سوری» نیز مربوط به تدارک اولیه روشن کردن آتش برای ذوب آهن های کوه و تونل زنی شادیهای رسیدن به همین آزادی و به یک زندگی گرم باشد که بعدها در سالگرد پیروزی آتش بر آهن در جهت رهایی از سرمای ارکنه گونی مراسمی از قبیل«اود یاندیرما» آتش افروزی و «دمیر دویمه» آهن کوبی توسط خانان ترک انجام میگرفته است. (و به همین قرار بحث تقدس آتش در میان ترکان و آذربایجان نیز ریشه در این داستان داشته و ارتباطی به آئین زرتشتی ندارد.) لازم به توضیح است که در میان ترکان هر چهار «چهارشنبه»ی اسفندماه گرامی داشته میشود به این ترتیب که بر روی هر چهارشنبه نامی از عناصر اربعه یعنی چهارشنبه آب، چهارشنبه باد چهارشنبه خاک و در نهایت آخرین چهارشنبه اسفند، چهارشنبه آتش نهاده شده و برای هر کدام آداب و رسوم خاصی دارند. در دانشنامه بزرگ اسلامی در مدخل «ارقنه قون» چنین آمده است:ترکان در ابتدای خروج از(حصار کوههای) ارکنگون چون به راههای بیرون آشنایی نداشتند در دره های عمیق گم شده و راه خروج از دره را پیدا نمیکردند و کمی مانده بود که این بار در دل دره های پیچ در پیچ از سرما و گرسنگی نابود شوند که با صدای زوزه ی گرگی خاکستری که در بالای کوه ایستاده و برای راهنمایی آنها دم به دم زوزه میکشید به سوی او جلب شده و با راهنمایی گرگ دوباره از مهلکه نجات می یابند. البته، بعدها این «بوزقورد» در شکل «بوری گرگ» (آسمانی) نیز در زمانی که «اوغوزخان» میخواست به «فتح جهان» اقدام کند به همراه«ستون نور آبی رنگ» بر چادر او وارد شده می گوید اگر میخواهی در جنگ پیروز شوی:”هر وقت من پیش رفتم ، تو هم پیشروی کن و هرجا من ایستادم تو هم بایست. تا بر دشمنان پیروز گردی” که اوغوزخان نیز به گفته های او عمل کرده و از آنروز «بوزقورد» پیشاهنگ جنگ میشود و با حمله به دشمنان فتح و ظفر نصیب ترکان می شود. آنچه از اسطوره ها و افسانههای فوق الذکر استنباط میشود این است که در طی قرون و اعصار گذشته «بوزقورد» (گرگ خاکستری بعنوان سمبل الهی نگه دار ترکان و راهنمای آنان تلقی گردیده و در مواردی که میخواستند از یک ترک اصیل و با غیرت تمثیلی ارایه نمایند او را به «بوزقورد» تشبیه میکردند به نوعی در نظر ترکان «بوزقورد»فرشته ای از فرشتگان الهی بود که جهت پایندگی نسل ترکان به شکل گرگی خاکستری بر آنها ظاهر شده بود. بوزقورد در فرهنگ آذربایجان تا به امروز بعضی از نشانه های خود را حفظ کرده است به عنوان مثال هم اکنون در بسیاری از مناطق آذربایجان اگر مادری کم شیر باشد و یا شیری درسینه برای نوزادش نداشته باشد پنجه گرگی را به سینه هایش میزنند و معتقدند سینه های مادر پرشیر میشود که این نشان از«توتم مادری» گرگ خاکستری برای ترکان دارد و یا اگر بچه ایی از چیزی بترسد باز «پنجه ی گرگی» را چند بار به پشت بچه میزنند و معتقدند که بچه، دیگر از چیزی نمیترسد، که این نیز نشانگر «پشتیبان توتمی» ترکان است. در جنگها دلاوران ترک با زوزه هایی گرگ مانند به صفوف دشمنان زده و لشکر دشمن را همچون گله گوسفند فرض کرده و آنان را می تاراندند. بعدها، «بوزقورد» ، بعنوان یک «درجه ارتشی» نیز محسوب گردیده و به کسانیکه در راه ملت فداکاریهای شایان میکردند اعطا میشد. البته غیر از درجه «بوزقورد یا مخفف آن قورد یک درجه بزرگتری نیز در میان درجات نظامی و اداری ترکان باستان دیده میشود که از همین واژه «قورد» گرفته شده و آن «آلپاگوت» است. این واژه ، به شکلهای مختلفی از قبیل«آلپاغوت» و«آلپاقوت» نیز بکار رفته و در ترکی جغتایی معنای «انسان اصیل» را میدهد. این واژه ، مرکب از دو جزء «آلپ» به معنی«بزرگ و سترگ و قهرمان و پهلوان» و «قورد» به معنی گرگ میباشد. این لقب و درجه مختص کسانی بود که به اصطلاح امروزی دوره های مختلف «کماندویی»، «رنجری» ، «چریکی» و «ضد گریلا»یی را با موفقیت گذرانیده و در شکل عملی به رزمندگانی اطلاق میگردید که «به تنهایی به لشکریان دشمن حمله کرده بدون اینکه دستگیر شوند از میان آنان خارج میشدند » واژه «قورد» بعنوان صفت جانشین موصوف از زبان ترکی وارد زبان فارسی گردیده و در ادبیات فارسی بصورت «گرد» و جمع آن «گردان» بکار رفته است. فردوسی در شاهنامه می گوید:
ز «گردان» دو صد، با درفشی چو باد
همیدون به گرگین میلاد داد
در ادبیات فارسی به کسانیکه می توانستند در جنگ گردی(قورد)ی را دستگیر نمایند لقب «گرد گیر» (قورد گیر= قورد توتان) میدادند. فردوسی در مورد پهلوانان «گُرد گیر» در بعضی از اشعارش سروده:
چنین گفت کاین مرد جنگی به تیر
سوار کمند افکن و «گردگیر»
دلیر است و اسب افکن و «گردگیر»
عقاب اندر آرد ز گردون به تیر
دریغ آن هژیر افکن گردگیر
دلیر و جوان و سوار و هژیر
امروزه نیز در واحدهای ارتش جمهوری اسلامی ایران به جمع چهار یا پنج گروهان، یک «گردان» اطلاق می شود که از حدود ۵۰۰ – ۴۰۰ نفر سرباز تشکیل میشود و نیز به درجهای از درجات نظامی امروزی ایران نیز «سرگرد» اطلاق میشود که بالاتر از درجه سروانی و پائین از درجه سرهنگی است و در حقیقت همان «باشقرد» (باش قورد – قورد باشی) در زبان ترکی است. لازم به یاد آوری است که در زمان رضاخان در جهت ترک ستیزی آن رژیم …
بنابه دستور فرهنگستان زبان فارسی کلیه القابی که در آنها واژه ترکی «باش» از قبیل آشپزباشی، یوزباشی و مین باشی بکار رفته بود به «سر فارسی ترجمه و یا معادل سازی گردید.
منابع و مآخذ:
۱- گوک ک تورکلر، احمد تاشکیل ، تورک تاریخ قورومو، ۱۹۹۵، صفحه ۹۷
درروایت چینی و اویغور یک پسر و در روایت اسلامی که در جوامع التواریخ رشیدی آمده است یک دختر و پسر از قتل عام نجات می یابند که توسط ماده گرگی پرورده می شوند.
۲- اسگی تورک دولت لرینده اداری – عسگری عنوان و تریم لریعناوین اداری و نظامی در دولتهای باستانی ترک )] ، پروفسور دکتر عبد القادر ،دونور استانبول، ۱۹۸۸ ، صفحه ۱ ۳
-3 فرهنگ جامع شاهنامه دکتر محمود ،زنجانی موسسه انتشارات ،عطایی، تهران، ۱۳۷۲ ص ۸۶۸ ۵
– 4دکتر حسین فیض الهی وحید، مقاله، بوز قوردلار و مانقوردلار
بانک مقالات تولیدی روزانه توسط نویسندگان آذربایجان در سایت زیر:
صالح سجادی