سیر مرثیه سرایی در ادبیات آذربابجان
مرثیه در فولکلور و ادبیات شفاهی آذربایجان:
اوخشاما
این قالب در مراسم ماتم و عزاداری ترکها از مرسوم ترین ها بوده و از پایه های مرثیه فولک میباشد این نوع شعر از زمانهای بسیار قدیم در تاریخ ادبیات آذربایجان ثبت و ضبط شده و به خاطر سادگی و روانی و همچنین سوزش خاصی كه دارد، از جانب مردم در مراسمهای عزاداری و ماتم بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. نمونهای از چند شعر اوخشاما، از زبان خواهری كه برادرش مرده است:
آغلایان باشدان آغلار
كیرپیكدن، قاشدان آغلار
قارداشی اؤلن باجی
دورار او باشدان آغلار
چای منیم، چشمه منیم
چاییمدان کئشمه منیم
توتما قارداش آدینی
دردیمی دئشمه منیم
قیزیل گول اولمایایدی
سارالیب سولمایایدی
بیر آیریلیق بیر اؤلوم
هئچ بیری اولمایایدی
داغلار داغیمدیر منیم
غم اویلاغیمدیر منیم
دیندیرمه قان آغلارام
یامان چاغیمدیر منیم
اوخشاما اوج سوز و زیبایی در شعر مرثیه آذربایجان را به خود اختصاص داده و هماکنون نیز در مراسم عزاداری به کار میرود. زنان آذربایجانی این نوع را به بهترین شیوه آواز میدهند که به طور مختصر به شرح آن میپردازیم اوخشاماها در مجالس زنانه توسط زنی که «آغلاشما» را هدایت میکند، بیان میشود. در بیان و اجرای اوخشاما، ایفای همراه با سوز و گداز که یکی از اجزای اصلی آن است، اهمیت فراوانی دارد و به همین دلیل همه افراد نمیتوانند آن را به درستی ادا کنند. اوخشاما یا همان اوخشاتما به معنی«تشبیه کردن» است زیرا در این نوع سروده ها مشخصات ظاهری یا خصوصیات اخلاقی فرد متوفی توصیف و به مظار زیبای طبیعی یا حیوانی یا مقدس تشبیه میشود مثلا « سروقد مادر، شیرمرد قبیله سربه زیر مظلوم مثل برّه و… برای زنان فوت شده نیز خصوصیات زنانه مثل آلاگؤز(شهلا چشم) و… به کار میرود) درخواندن اوخشاما، به این دلیل که اکثر مردم با شعر و محتوای آن آشنا هستند، همخوانی نیز صورت میگیرد که به این حالت«آغلاشما»میگویند.همچنین آغلاشما هنگامی ست که زنان (بالاخص مادر و خواهران متوفی) به صورت همنوا گریه و شیون میکنند، علاوه بر اوخشاماهای مرسوم، از نوعی متن (نثر) نیز استفاده میکنند که بیشتر با کلمه «لایلای» شروع میشود و دارای الفاظ و تعابیر بسیار پرسوز و گداز است؛ ولی مثل اوخشاما، دارای وزن و فرم خاصی نیستند. و معمولاً بین زنها به نوبت (مخصوصاً پیرزنان) تکرار میشود. برای مثال متن زیر در رثای فرزند توسط مادر داغدار بیان میشود:
«یاندیم یاناسان، اوجا بوی بالامی دویونجا گؤرمهدیم، آنان اؤلسون! کاش قاییدیب من یئریوه اؤلئدیم، یارالیام بالام هئی و…»
«بسوزی(ای فلک) که فرزند رشیدم را سیر ندیدم مادرت بمیرد کاش بر میگشتی من جای تو میمردم زخم دارم هی فرزند»
و یا قطعه زیر، داغ دل مادری را در از دست دادن نوزاد عزیزش بیان میکند.
«بئشییین مرمر داشی/ یاندی اورهییم باشی»
«ای گهواره ات از سنگ مرمر دلم در غمت آتش گرفته»
البته بعضی از این آغلاشماها به علت طبع شعری گوینده دارای وزن خاصی بوده و ماندگار گردیده است. برای نمونه اوخشاماهای دختر علیاکبر سلطان (از قارا پاپاقهای استرآباد)، بنام «تئللی خانم» که در مرگ پدرش، در مجلس سوگواری فیالبداهه سروده است:
«هراتین قالاسیندان
لشکرین آراسیندان
سلطان ددهم جنگ ائیلر
قان آخار یاراسیندان
الینده قمچی گزن
دیزهجک چکمه چکن
استرآباد حربینده
ایگیدلر یئره تؤکن
و نیز این ترجیعبند:
دیزینهجن چکمهلی
دیرسهیهجن دویمهلی
اَینی ماهوت گئیمهلی
آغام ددهم، خان ددهم
میداندا سلطان ددهم
چنانچه در ترجیعبند بالا ملاحظه میشود، در اوخشاما سعی در توصیف ظواهر و اخلاق فرد متوفی است….
پایان بخش دوم