از آنجا که شعوبیۀ ایرانی رخنه به خاندان ها و دربارهای عربی را به عنوان یکی از ترفندهای خود جهت پیشبرد مقاصد معیّن کرده بودند؛ کوشیدند زمینه های این نفوذ در خانه ها و دربارهای عربی را فراهم کنند. حضور به صورت یک غلام و مولی کفایت نمی کرد و نفوذی بیش از این مطالبۀ گردانندگان جریان شعوبیۀ ایرانی بود.
شعوبیان کوشیدند در کنار حضور به عنوان موالی زمینۀ وصلت با خانواده های عربی را هم فراهم سازند. اعراب از ازدواج با زنان مجوس ابا داشتند و شعوبیان می کوشیدند به لطایف الحیل این مانع را از سر راه بردارند و تمهیدات شرعی، اجتماعی و اعتقادی ازدواج با زنان مجوس را هم در میان مردان عرب ایجاد کنند. مردان عرب ازدواج با زنان مجوس را کسر شأنی برای خود می دانستند و از این نوع ازدواج پرهیز داشتند، از همین رو شعوبیان با تمسّک به بحث های کلامی، دخالت در فقه و جعل حدیت کوشیدند مسئلۀ کفائت در ازدواج و کفو بودن فارس و عرب را مطرح کنند. آنها در این راه تا آنجا پیش رفتند که در باب فضیلت ازدواج با زن مجوسیّه و جاذبه های جنسی زن ایرانی و ذکر محاسن اندام زن عجمی بر زنان عرب کتاب هم نوشتند:
« فضیلت ازدواج با زن مجوسیّه یکی از ابداعات شگفت شعوبیّه بود. در این باره «مدائنی» راوی دروغ پرداز و نویسندۀ جاعل مشهور قرن دوم و سوم هجری کتاب معروف «مَن تَزَوّجَ مجوسیّه» را نگاشت. شعوبیان با شناختی که از روان جنسی اعراب داشتند؛ با بیانی دراماتیک در توصیف جاذبه های زن ایرانی ـ مجوسی کوشیدند. ذکر محاسن اندام زن عجمی بر کشش اعراب به زنان و دختران عجم افزود. » (شعوبیه ناسیونالیسم ایرانی, محمودرضا افتخارزاده, ص 156)
ابزار دیگر هم صورت خوشی نداشتند. هنر نوازندگی و خوانندگی و رقّاصی و دلبری که در دختران و غلامان ایرانی تجلّی کرده بود، بزم شاهانه ای از شراب و شاهد ایرانی برای خلیفه و اشراف عرب تدارک دید.
بر اساس تصویری که شعوبیان ترسیم می کنند فرهنگ ایرانی پیش درآمدی بر حضور و نفوذ اشرافیّت ایرانی در دستگاه خلافت عربی شد و در کنار حرمسراها که مملو از کنیزکان و غلامان عجم شد، نظام اداری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خلافت عربی هم راهی برای حضور اشرافیّت ایرانی گشود.
ابزار ادبیّات هم راه دیگری برای نفوذ در قبایل و دربارها بود. شعر غنایی ـ شهوانی هم کار خود را می کرد. محتوای این ترانه های پرتمنّا و لبریز از شهوات، از شراب و شاهد ایرانی یاد می کرد و خلیفه را سخت تحریک می نمود.
این قضیّه صورت دیگری هم داشت. موالی ایرانی که طبع شعری داشتند با آموختن زبان عربی و رموز آن گاه در خدمت قبایل درمی آمدند و وظیفۀ رجزخوانی و مفاخره سازی برای قبایل را انجام می دادند و بدین سان در چشم و دل مردم و رؤسای قبایل جایگاه برای خود می ساختند.
حضور فعال در وقایع سیاسی ـ نظامی، شورش ها، خونخواهی ها و … در قلمرو اسلامی هم راهی دیگر برای ورود به عرصه ها و یافتن موقعیّت مناسب تلقّی می شد که البتّه این قبیل اقدامات گاه گران تمام می شد و تلفات وحشتناکی بر عجمان ایرانی وارد می گشت.
علی بابازاده