ب ـ تأثیرپذیری از سابقۀ تاریخی ملّی گرایی فارسی
مطالعه در تاریخ اندیشه و فِرَق نشان می دهد ایران؛ بخصوص در عصر اسلامی هیچ گاه از مفکورۀ شووینسم تهی نبوده است. ملّی گرایی از نوع آنچه از صد سال گذشته تا به امروز تعیین کنندۀ سیاست و باید و نبایدهای حکومت های ایرانی بوده؛ ریشه در تاریخ هم دارد. بنابر شواهدی می توان منشأ این رویکرد را در تاریخ ایران پیش از اسلام هم جستجو کرد. با این وجود نقش و کارسازی اندیشۀ ملّی گرایی پهلوی ـ فارسی در دوران اسلامی بارزتر بوده و رشته های مرئی و نامرئی بسیاری آن را به افکار و آرای مدّعیان ناسیونالیسم معاصر ایران پیوند می زند.
شعوبیّه پیشقراول ناسیونالیسم در دوران اسلامی
در نظر برخی مؤلّفان، نقطۀ آغازین پیدایش شعوبیه؛ فردای تصرّف ایران از جانب اعراب می باشد. حملۀ اعراب به ایجاد بحران هویّت و احساس سرشکستگی ملّی و قومی می انجامد. یقیناً جامعۀ آن روز ایران هم مانند امروزش ترکیبی از اقوام گوناگون بوده، لیکن در این میان ظاهراً غلبه با قوم پهلوی زبانی است که نیاکانش در قرون گذشته از خاستگاهی نامعلوم به فلات ایران کوچ کرده و به مرور زمان راه غلبه و قدرت را پیدا کرده اند و از چهارصد سال قبل از شکست بزرگ و حیثیّتی از اعراب، قدرت و سلطنت را در ید قدرت خود داشته اند.
پرواضح است که این گروه قومی بیش از دیگران در معرض تأثیرات سوء این شکست قرار می گیرد و شاید بیش از دیگر مردمان ساکن در سرزمینی که امروزه آن را با نام «فلات ایران» می شناسیم؛ در پی اقدامات مقابله جویانه برمی آید. اتّفاقات سیاسی صدر اسلام از زمان رحلت پیامبر اکرم(ص) نیز در تیز کردن رفتارهای مقابله جویانه تأثیر می گذارد.
به عقیدۀ برخی، نهضت اسلام بهاری بود که پیش از شکوفایی، مقهور بادهای سرخ و سیاه خزان شد. (شعوبیّه ناسیونالیسم ایرانی، محمودرضا افتخارزاده، قم، دفتر نشر معارف اسلامی، چاپ اوّل، 1376، ص 35) از فردای وفات پیامبر، جامعۀ اسلامی اسیر واقعۀ سقیفه شد و همۀ آرمان های انسانی نهضت اسلام مقهور قهر، غلبه، زیاده خواهی و عصبیّت قبائلی شد و در طول رژیم های اموی و عبّاسی بر دافعۀ تاریخی آن افزوده گشت.
رفتارهای نژادگرایانه اعراب که برخی بر پایۀ هوس و برخی بر پایۀ نیاز و ضرورت برای رفع خراب کاری ها بود، به تکاپو و بیداری روح انتقام و آزادی در ملل تحت تسلّط ختم شد، تا ترک، فارس، نَبَطی، قبطی، سریانی، رومی، زنگی، حبشی، صقلبی و … در ذیل عنوانی با نام شعوبی گرد آیند و به شیوه های گوناگون به مقابله با این نظام سیاسی غیرعادله ای که از اقوام مختلف قلمرو اسلامی جز گاوهای دوشا تلقّی دیگری نداشت؛ برخیزند.
در نهضت شعوبیّه اقوام مختلفی شرکت داشتند، لیکن چنین بر می آید شعوبیان فارس یا پهلوی زبان گرم رُوتر از دیگران بودند و سردمداران این قوم توانستند در کشاکش دشواری که بر سر ماندن یا شاید مستحیل شدن آغاز گشته بود، داشته های قوم خود را کمابیش حفظ کنند و اندیشۀ خود را در طول قرون متمادی استمرار بخشند.
مجموعۀ اقدامات شعوبیان پهلوی زبان در دوران بعد از تصرف ایران از سوی اعراب، طیف وسیعی را تشکیل می دهد که در آن، از اقدامات سیاسی و نظامی گرفته تا دینی، ادبی و فرهنگی شرف حضور دارند و روش های انتقام و عمل این گروه بسیار متنوّع است.
نفوذ به دستگاه خلافت عربی، آموختن نظم و نثر عربی و گذاردن مفاهیم ایرانی در قالب شعر و نثر عربی، جعل حدیث، جعل وقایع تاریخی (افسانۀ شهربانو)، اشرافی کردن خلافت عربی، استفادۀ ابزاری از تشیّع، تلاش برای تأثیرگذاری در دستگاه خلافت و جاری کردن نظام دیوانی ساسانی در خلافت عربی، تلاش برای تقدّس دادن به زبان فارسی، عادت دادن اعراب به موسیقی ایرانی یا پهلوی، شرکت در اقدامات سیاسی ـ نظامی دوران اسلامی (کشتن عثمان و قیام مختار)، ترور (ترور عمر بن خطّاب) و قیام های نظامی گاه و بیگاه اشکال گوناگون اقدامات گروه مزبور را تشکیل می دهند.
نهضت شعوبیّه برای رسیدن به اهداف خود مراحلی همچون: حزب عربی، حزب تسویه (مساوات) و حزب شعوبیّه را طی می کند. (گراوند، مجتبی و دیگران، باستان گرایی در نهضت فرهنگی شعوبیّه، فصلنامۀ تاریخ نو، سال ششم، شمارۀ چهاردهم، ص 153) حزب عربی دوران تفضیل عرب بر عجم از سوی اعراب به ویژه امویان است. عجمان در معنی مجموعۀ ملل غیرعرب در برابر رویکرد عرب بر عجم؛ گفتمان حزب تسویه؛ یعنی، مساوات و برادری و برابری را مطرح کرده و مدّعای خود را با استناد به آیات قران کریم، احادیت و سنت پیامبر، کلامی و برهانی می سازند. (رک. نهضت شعوبیّه جنبش ملّی ایرانیان در برابر خلافت اموی و عبّاسی، دکترحسینعلی ممتحن، تهران، شرکت سهامی کتاب های جیبی با همکاری مؤسّسۀ انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، 1370، ص 192)
پیدا شدن اهل تسویه و سپس شکست آنها موجب پیدایی شعوبیه از دل این جریان می گردد. (همان، ص 193) شاخۀ پهلوی ـ پارسی جریان تسویه بعد از مدّتی زبان به طعن و لعن بنی امیّه گشود و با تکیه بر پیش تر بودن کلمۀ «شعوب» از کلمۀ «قبائل» در آیۀ 13 سورۀ حجرات، ایرانیان را برتر از اعراب خواندند و از آن به بعد مشهور به اهل تفضیل گردیدند. (گراوند، مجتبی و دیگران، صص 155 ـ 154)
کاربرد کلمۀ «ایرانیان» از طرف نگارنده در این بخش و کلّ این گفتار مبتنی بر نقل قول و بر اساس مسامحه انجام می گیرد و گر نه ایران در معنی یک قلمرو تعریف شده در زبان و بیان نویسندگان معاصر ایران، محل زندگی اقوامی متعدّد و متنوّع بوده و شعوبیۀ مطرح شده در این گفتار وصف حال شعوبیان این قوم بخصوص است که از سر ناچاری آنها را گاه پهلوی ـ فارسی و گاه بر پایۀ تأثیرات منابع مورد استفاده «ایرانی» می نامیم.
علی بابازاده