حدود نهصد سال پیش، قزوینی رازی در کتاب «النقض» سخن جالبی درباره افسانه های ایران باستان می نویسد. او میگوید ترویج افسانههای ایران باستان حاصل دسیسه “امویان و مروانیان” است تا آنها به این وسیله افسانههای دروغین را جایگزین فضایل راستین اهل بیت پیامبر (ص) نمایند.
حدود هفتاد سال پیش، نسخهای خطی از یک کتاب با درونمایه حماسی و شیعی به نام «علینامه» در قونیه کشف شد. این اثر فارسی در قرن پنجم و حدود(50 سال) پس از مرگ فردوسی و در خراسان توسط شاعری با تخلص “ربیع”سروده شده است( بیشتر از این چیزی درباره شاعر نمیدانیم) و چنانکه از نام کتاب مشخص است حماسهای شیعی پیرامون حیات و دلاوری های امام اول شیعیان امیرالمومنین علی(ع)است
عبدالباقی گولپینارلی و احمد آتش این نسخه را (که یگانه نسخه علینامه بود) به جهان ادب معرفی نمودند، اندکی بعد دکتر خیامپور مقالهی معرفی این کتاب را به فارسی ترجمه نموده و این اثر را در ایران شناساند. مجتبی مینوی محقق ایرانی که بر روی نسخههای خطی فارسی موجود در ترکیه تحقیق میکرد، ظاهرا میکروفیلم این نسخه را تهیه کرد ولی گویا با خواندن آن، از معرفی و انتشار آن منصرف میشود، چرا که علینامه سخنانی درباره شاهنامه و فردوسی دارد که باب میل وی و دیگر باستانپرستان نبود و اینگونه بود که قدیمی ترین اثر حماسه شیعی دچار بایکوتی غریب شد و این بایکوت تا (سال 1388)که سرانجام این اثر برای نخستین بار به همت چند دانشجو و با مقدمه دکتر شفیعی منتشر شد، ادامه داشت.
اما آیا علینامه چه سخن و دیدگاهی درباره فردوسی و شاهنامه داشت که مستحق چنین بایکوت طولانی مدتی بود؟
قضیه اینجاست که ربیع که از نزدیکترین شاعران به فردوسی است پیوسته در جایجای علینامه بر فردوسی و اثرش میتازد و آن را «مغنامه» و «دروغنامه» میخواند و سپس پرده از رازی میگشاید که قزوینیرازی نیز در «النقض» بدان اشاره کرده است. به گزارش ربیع، فردوسی، شاهنامه را به سفارش «کرّامیان» (پیروان محمد بن کرّام عرب تبار ضد شیعه) سروده است تا به این وسیله از رونق «علینامه» خوانی( گویا در آن دوران در خراسان به سبب ارادت مزدم به اهل بیت علی نانه نویسی رواح.داشته)بکاهد. کرّامیها در واقع مانند سلَفیهای کنونی، گروهی بودهاند که در پی حذف و تخریب شیعیان به هر شیوه بودهاند. روایت ربیع از ارتباط فردوسی و کرامیان در گزارش نظامی عروضی نیز تأیید میشود. نظامی عروضی آورده است صله سلطان محمود غزنوی پس از مرگ فردوسی به یکی از همین کرامیان میرسد.
این چهره از فردوسی طبیعتا به مذاق باستانپرستان که از خود فردوسی فردوسیترند خوش نمیآید.
باری حضرات که بعد از عمری بایکوت این کتاب، انتشار آن را مشاهده کردند ناچار دست به کار ذبح و تحریف محتوایی اثر شدند جالب اینجاست که این بار شخصیتی متفاوت و شاعری ارادتمند اهل بیت علیهم السلام یعنی “علی موسوی گرمارودی”با جرح و تعدیل کتاب و حذف آنچه ربیع درباره فردوسی و شاهنامه سروده علی نامه را با عنوان “به گزین علی نامه ” دوباره از نو منتشر کرد. در این “بهگزین” تمامی اشعار علی نامه که تعریضی به شاهنامه و فردوسی دارد و مخصوصا اشعاری که او را مزدور کرامیان میخواند، بالکل حذف شدهاند. شگفتا که او بر این حذف هم راضی نشده و در مقدمه مبسوطی که بر «بهگزین» خود آورده علینامه را که ماهیتا اعتراضی به شاهنامه است، صرفا به جهت هم وزن بودن با شاهنامه وامدار فردوسی و شاهنامه و در ادامهی آن اثر معرفی کرده است!! و شگفتتر، اینکه گویا ایشان سراغ بهگزین «النقض» هم رفته اند. در این صورت تنها می ماند به گزینی از چهارمقاله نظامی عروضی تا کار تکمیل شود!
پ/ن کتاب نقض (النقض) ، اثری در تبیین و اثبات عقاید امامیه و رد اتهامات مخالفان و در نقض کتاب “بعض فضائح الروافض” است. این کتاب توسط عبدالجلیل قزوینی رازی در حدود (سال ۵۶۰ ق.)نوشته شده است.
نویسنده کتابِ “بعض فضائح الروافض” سنی مذهب و ساکن ری بوده است نویسنده کتاب عالمان شیعه مانند سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ صدوق، شیخ مفید و راویان مشهور شیعه را در قرن دوم مورد توهین و سرزنش قرار داده است. این نویسنده برخی از اصول، فروع و اعتقادات شیعه را نیز رد کرده است.
پ/ن2ابوعبدالله سیستانی، محمد بن کرّام بن عرّاف بن حزامة بن براء در ایام حکومت محمد بن طاهر خزاعی، امیر خراسان به نیشابور رفته، مکتبی را تبلیغ کرد که به «کرّامیّه» مشهور شد. این مکتب بر پایه باور به جسم بودن خداوند استوار است.
او با تظاهر، به فريب اهل آن ديار پرداخت و در آنجا دعوت خود را علني نمود.. ثمره تبليغات او در نيشابور به وجود آمدن سه فرقه كراميه به نام حقاقیه، طرائقیه و اسحاقیه در خراسان شد. این سه فرقه از کرامیه به مجسمه خراسان معروف هستند.
به نقل از@turkkitabxanasiبا اضافات و اصلاحات
صالح سجادی