شکستن صلیب، صلیب شکسته
در تاریخ؛ صلیب بعنوان نماد جهان غرب و مسیحیت چندین بار شکسته شده است؛ آنهم همیشه توسط فرماندهان و پادشاهان تورک
ولی در تاریخ معاصر سه بار صلیب شکسته شده، یکبار صلیب توسط نازیها و هیتلر شکسته شد و آن صلیب شکسته به نماد تبدیل شد؛ نازیها با صلیب شکسته جهان را به خاک و خون کشیدند و میلیونها آدم را قتل عام کردند.
آلمانیها در اصل، نماد را ساقط نکردند بلکه شکلش را تغییر دادند و با صلیبی شکسته ماشین کشتار خود را روانه ممالک مختلف نمودند.
صلیب دومین بار توسط کمونیستها در شوروی شکسته شد. در این مورد هم ستون افقی ساقط شد ولی ستون عمودی باقی ماند.
ستون افقی که رو به آسمان است و به مفهوم عقاید الهی، توسط کمونیستها شکسته شد و ستون عمودی که نشانگر دنیای مادی است و ایدئولوژی نظام شوروی بر اساس تفکرات ماتریالیستی و ضدمذهب شکل گرفته بود پا برجا ماند.
سومین بار طی روزهای اخیر در مرکز منطقه قاراباغ، این صلیب توسط سربازان ارتش آذربایجان ساقط و شکسته شد.
در این مورد، طرفداران، معتقدان و شکل ماهوی صلیب که دین مسیحیت است از سوی دولت آذربایجان محترم شمرده شد.
برعکس دو دوره قبل که صلیب را شکستند و صلیب شکسته را نگه داشتند، نازیها و کمونیستها خود صلیب را از بین نبردند ولی معتقدان به صلیب و مسیحیت را قتل عام کردند؛ اما دولت آذربایجان خودِ نماد را در قاراباغ از بین برد ولی کوچکترین آسیبی به مسیحیان نرساند.
در تمام تاریخ هیچگاه در هیچ کجا ما شاهد جنگی نبوده ایم که ارتش فاتح و مسلط، با طرف شکست خورده مصاحبه بکند و نظرسنجی کند که میخواهید اینجا بمانید یا نه؟! ما شاهد این نبوده ایم که ارتش فاتح به دشمنانش آب و غذا بدهد و بهترین امکانات درمانی برایشان فراهم بنماید!
آنهم برای کی؟ برای کسانیکه 30 سال پیش مردم همین ارتش را به طرز وحشیانهای قتل عام کرده بودند و اشغالگر خاکش بودند.
بنگرید به همه ارتشهای صلیبی که به سرزمینهای خود مسیحیان وارد شده اند و ببینید چه رفتاری با همکیشان خویش انجام داده اند.
قتل غارت و تجاوز علیه مردم اروپا در جنگ جهانی اول توسط ارتشهای اروپا
قتل عام و تجاوز توسط نازیها علیه مردمان مسیحی در جنگ جهانی دوم
جنایات و کشتار عظیم شوروی در آلمان پس از سقوط نازیها
جنایاتهای بی حد و حساب فرانسه و انگلیس در خود اروپا و سرزمین مسیحیان
هرجا که خود ارتشهای مسیحی صلیب را شکسته اند بعدش انسانها مورد قتل و غارت و تجاوز قرار گرفته اند؛ ولی حالا ارتش مسلمان آذربایجان صلیب را شکسته و خون از دماغ یک مسیحی نیامده است.
این را مقایسه بکنیم با ورود ارتشهای صلیبی به آفریقا، آسیا، خاورمیانه هند و سایر سرزمینها…
برخی ارامنه، نه از جنایتهای ارتش آذربایجان؛ بلکه بخاطر محبت و انساندوستی این ارتش اشک میریختند.
به هر مصاحبه ای به هر فیلمی از مسائل جاری در قاراباغ طی روزهای اخیر نگاه میکنیم، بدون استثناء ارامنه اشک شرم میریزند، همه ناراحتند که چرا باید این اتفاقات طی این 30 سال می افتاد؟ همهی تبلیغات و تاثیرات فاشیستهای ارمنی سیاستمدارانشان نسبت به تورکها بی اثر میشود وقتی لطف شرافت و محبت ملت و دولت آذربایجان را مشاهده میکنند.
در واقع تورکهای مسلمان، نسبت به مسیحیان، مهربانتر از خود دولتهایی هستند که نماد صلیب را سر درشان زده اند.
شعارهای دموکراسی و عدالت صلیبیها در پاریس، لندن و واشینگتن اینک در قاراباغ عملی میشود؛ چون ارتش آنان همیشه سر انسانها بمب ریخته اند ولی ارتش تورکها حتی بدترین دشمنان خود را هم با رعایت اخلاق و اصول انساندوستانه بدرقه میکند.
بنظرم روزی فرا میرسد که بجز ارامنه دیگر مسیحیان در وسط اروپا هم به این نتیجه میرسند که رهبرانشان همیشه دروغ گفته اند و هیچگاه حافظ افق و عمود صلیب نبوده اند.
بلکه این مسلمانان بالاخص تورکها هستند که، هم به مفاهیم و اعتقادات ستون افقی(دین و خدا) هم بر پایه اعتقادات عمودی(فلسفه طبیعت گرایی) صلیب عمل نموده اند.
همچنین عدالت و کرامت را جایگزین صلیب شکسته کرده اند.
«به عمل کار برآید، به سخندانی نیست».
نویسنده: رحمان اوکتای