ضربالمثلهای ترکی در آثار نظامی « یوزو ایشلَر بیری دیشلَر»/شاهین مرادی
وقتی در ویکیپدیای فارسی، نام نظامی را جستجو میکنیم، با اصطلاحاتی به مانند «شاعر فارسیزبان» و… مواجه میشویم. هر شاعر پارسیگوی، صرفاً پارسزبان نیست. کنایات و اشارات و فولکلور و امثال و مثلهای موجود در آثار نظامی، گویای همه چیز است. نظامی نه تنها به آذربایجان، بلکه به کل دنیا تعلق دارد و شاعری جهانی است. رویِ ضرب المثلهای ترکی موجود در آثار نظامی، در حدّ توانِ خودم کار کردهام. هر روز بخشی را تقدیم میکنم. (در ابتدا میگویم که این تنها ضربالمثلهایی است که من پیدا کردهام، شاید بسیار بسیار بیشتر از اینها باشد و شاید من مثلی را متوجه نشدهام). امروز مثلهای شرفنامه را تقدیم میکنم.
ضربالمثلهای ترکی در آثار نظامی:
ابتدا شرفنامه را تقدیم میکنیم:
۱- « یوزو ایشلَر بیری دیشلَر»:
نظامی این چنین سروده است:
به حلواپزی صد کس آتش کند،
به حلوا دهان را یکی خوش کند.
۲- «نه شیش یانسین نه کباب»:
میانجی چنان کن به رأی صواب (صواب: راست و درست/ سزاوار)
که هم سیخ بر جا بود هم کباب.
۳- «مالی چوخ اولانلارین، گونو قارا اولور»:
فراوان خزینه فراوان غم است
کم است اندوه آن را که دنیا کم است.
۴- «ساخلا سامانی گلر زامانی»:
میفکن کول چون بهـار آیدت
که هنگام سرما بـه کار آیدت.
۵- دَمیری، کورهدن دمیر چیخاردار.
بدان ترس بگذارد این کین گرم
که آهن به آهن توان کرد نرم.
۶- دووشانی، هر بؤلگهنین اؤز ایتی ایله اوولاماق گرک:
(خرگوش هر منطقهای را با سگِ آن منطقه میتوان شکار کرد):
که خرگوشِ هر مرز را ای شگفت
سگ آن ولایت تواند گرفت.
۷- بیر بال وئرن آری، یوز بال یئیهن آریدان یاخشیدیر:
یکی زان مگس کانگبین گر بود
به از صد مگس کانگبین خور بود
۸- ایشدن آرتماز، دیشدن آرتار.
با کار اندوخته نمیشود، با قناعت میشود.
مخور غم ز صیدی که ناکردهای.
که یخنی بود هر چه ناخوردهای. (یخنی: دومعنا دارد: آبگوشت ساده/ پُخته).
۹- اؤز چؤرهیینی اؤزگه سفرهسینده یئمه!
به خوانِ کسان بر مخور نان خویش
بخور نان خود بر سر خوانِ خویش.
در کلاسِ دده قورقودِ استاد حسن اوموداوغلو، ایشان بندی را از سهند قرائت کردند که اقتباس از شرفنامه نظامی است (شاید هم بینامتنیت است). بسیار زیباست. دقت کنیم:
شیطان دا ملک ده جن ده پری ده
اونون یوندوغودور یاراتدیغیدیر
هرنهدیر اؤزودور خئییرده شرده
اؤز یاتیرتدیغیدیر، اویاتدیغیدیر. (بکیل اوغلو امران بویونون- 26- جی بندی)
اگر نیکم و گر بدم در سرشت
قضای تو این نقش بر من نوشت (شرفنامه).