غرب به ریاست آمریکا، دشمن شماره یک تورکان است
لابد ضربالمثل:«نخود-نخود، هر که رود خانهی خود» را شنیدهاید. بالاخره بعد از لفاظیهای چندین روزه، و لشگرکشی نیرویهای هوایی و دریایی آمریکا به همراه ناوگان عظیم سوخترسانی هوایی و… و پرواز جنگندههای آمریکایی بر فراز خلیج کنگر(خلیج عرب) و به تعبیر ایرانشهریها «خلیج فارس»، لحظه موعود مثلاً حملهی اسرائیل به ایران در حوالی ساعت دو بامداد شنبه پنجم آبان 1403 برابر با 26 اکتبر 2024 به وقت محلی، انجام گرفت.
برابر ادعای سخنگوی ارتش اسرائیل، نیروی هوایی ارتش آنکشور، با دقت و صلابت بالا، تمام اهداف ازپیش تعیین شده که شامل پایگاههای موشکی و مراکز تولید سلاحهای دوربرد بوده و برای موجودی اسرائیل خطر بالقوه محسوب میشدند را، مورد هدف قرار داده و تمامی اسکادران شرکتکننده در عملیات مذکور پس از انجام موفقیتآمیز عملیاتشان، به سلامت به آشیانههای خود در پایگاههای نیروی هوایی اسرائیل بازگشتهاند!
اگر این ادعای سخنگوی اسرائیل را چشم و گوش بسته بپذیریم، میتوان گفت که، از پس ایران حداقل تا مدت مدیدی قدرت و امکان حملهی راکتی از نوع بالستیک هایپرسونیک و یا عادی را نخواهد داشت.
بر خلاف آنچه که یوآو گالانت (وزیر دفاع اسرائیل) حمله فلج کننده را وعده می داد، برآورد اولیه نشان می دهد چیز خاصی که بتواند اخلالی در عملکرد روزانه دولت ایجاد کند نیفتاده است! تا جایی که کاربران عرزشی در فضای مجازی به طعنه نوشتند: انتظار میرفت که صدای بمبهای اسرائیل حداقل کمیبیشتر از ترقههای چهارشنبهسوری ما میبود، شاید مردم کمی احساس ترس میکردند.
اینکه آکسیوس صریحا نوشته: اسرائیل جمعه پیش از حمله، به مقامات ایران درباره پاسخ متقابل هشدار داه بود. آنچنان هم پربیراه نبوده است.
همچنان که دو هفته پیش نوشتم، دیدار هئیت ایرانی مرکب از نظامیان رده بالای سپاه و دیپلماتها با نمایندگان اسرائیل در بوداپست مجارستان و توافق پشت پرده شان مبنی بر نمایش قایم موشک بازی را فراموش نکردهایم.
در حقیقت تعویض آن رجز خوانی عملیات «شکار اختاپوس» و « کوبیدن سر مار» در تهران، با «عملیات روزهای توبه» جوکی بیش نبوده است.
در طرف دیگر ماجرا، شبکهی خبر جمهوری اسلامی ایران، طبق معمول و انتظار، داستان دیگری از حملهی تلافیجویانهی اسرائیل به ایران را مطرح کرد که به نظر قریب به حقایق و البته بسیار تلخ بود.
بلافاصله سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید اعلام کرد: «آمریکا در این عملیات مشارکتی نداشت. در ادامه افزود، این هدف ماست که با افزایش دیپلماسی تنشها را در منطقه خاورمیانه کاهش دهیم. ما از ایران میخواهیم که حملاتش به اسرائیل را متوقف کند تا این چرخه جنگ بتواند بدون تشدید تنش متوقف شود.
آخر به چه زبانی بگویند که فعلا رژیم چنج در ایران به مصلحت و منافعشان نیست.
این یعنی، خامنهای مثل صدام بچهی تخص نیست که پا را از گلیمش بیشتر دراز کند تا اینکه تاریخ مصرفش پیشاز موعد مقرر تمام شود و مجبور شویم پروندهاش را ببندیم. اینهم به معنی ضربالمثل :« من راضی، تو راضی، گور بابای قاضی» (مردم ایران و کشتگان چهلهزار نفری فلسطین و نیروهای نیابتی با سرانشان به درک).
به نوعی میتوان گفت که، آمریکا تقاص گروگانگیری 444 روزه در سفارتخانهاش را اینگونه گرفت که، با ایجاد شرایط برای متوهمان آخوندی، میلیاردها دلار پول ایران را از بابت حفر تونلها در نوار غزه و ایجاد نیروهای نیابتی توسط بازوی دوم ماسونیسم(اسرائیل) دود هوا کرد.
برای همین است که، مرحوم مانوک خدابخشیان میگوید: آخوندها بچهی حرامزاده گلوبالیستها هستند.
فراموش نکنیم که گورباچف نیز دقیقاً چنین نظری داشت.
جبران باسیل، رهبر جریان آزاد ملی لبنان طی مصاحبهای ضمن قطع رابطه با حزب الله، به ائتلاف با سمیر جعجع، رئیس حزب القوات اللبنانية پیوست.
وی در یک مصاحبه خبری با انتقاد از مواضع منطقهای ایران گفت: ایران از حزبالله و لبنان در جنگ نیابتی با اسرائیل استفاده میکند. ایران باید خودش مستقیما با آنها بجنگد نه از طریق ما.
باسیل علت اصلی تضعیف حزبالله را پیوستن به “جبهه پشتیبانی مشترک” (حمایت از فلسطین) دانست و گفت حزبالله دفاع از لبنان را کنار گذاشت و آغازگر جنگ با اسرائیل بود. ما امروز دیگر در اتحاد با حزب الله نیستیم.
باسیل داماد ژنرال میشل عون رئیس جمهور سابق لبنان است که با ائتلاف با حزبالله جبههای علیه احزاب سنی و مسیحی ملی گرا ایجاد کردند.
حزب باسیل به همراه حزبالله دهها جلسه پارلمان را از رسمیت انداختند و مانع انتخاب ریاست جمهوری غیر از میشل عون شدند.
پس از پایان ریاست عون، باسیل و حزبالله همان استراتژی قبلی ر اجرا کرده و تاکنون بیش از ۳۰ جلسه پارلمان برای انتخاب رئیس جمهور را از رسمیت انداخته اند.
سرژ داغر عضو ارشد حزب کتائب لبنان: «اگر حزبالله به اسرائیل حمله نمیکرد، اسرائیل به ما حمله نمیکرد. اسرائیل برای مدت طولانی کشورهای عربی را به سمت صلح می کشاند. چرا به امارات و اردن و مصر حمله نمیکند؟ عادی سازی روابط عیب نیست.»
چارلز جبور، مسئول حزب القوات اللبنانیه: دوران ایران [در لبنان] به پایان رسیده است. آخرین روزهای خود را می گذراند. چند ماه دیگر حزبالله در صحنه جدید هیچ گزینه ای [هیچ مسیری] ندارد.
اما مسئله این است که، آمریکا در پشت پرده از طریق ایران اجازه نمیدهد تا حزبالله ساکت بنشیند.
عبداله عبدی – از عبدی مدیا نوشت: «به نظرم همه به خواستههاشون رسیدند. جشنهاشون رو گرفتن و ماجرا همانطور که پیش از این نوشتم از این شرایط بیشتر نخواهد شد.
سران حزبالله و حماس حذف شدند.
1-ایران حمله موشکی کرد و از طرفی صدها موشکش تا خاک اسرائیل رسیدند.
2-اسرائیل هم پاسخی به آن حمله داد تا پاسخی به مردم خود و افکار عمومی بدهد و در کنارش جنگندههایش تمرین نظامی هم داشتند.
3-نتیجه هر دو حمله تقریبا شبیه به هم بود. نقاطی که نمیدانیم کجاست هدف قرار گرفتند و نتایجی که دقیقاً هنوز نمیدانیم؛ برجای گذاشتند.
4-هر دو طرف از توانمندی ادوات خود گفتند، جشن گرفتند، خط و نشان کشیدند و…
5-هر دو حمله نیز پیشتر به طریقی به آمریکا و بعد به طرفین اعلام شد.
سیاست عجیب بیرحم و پیچیده است».
اما ننوشت که، همچنان مردمی 85 میلیونی ماندند و کولهباری از محدودیتهای مسخرهای همچون عدم آزادی، نوع پوشش(تطبیق حجاب اجباری)، فیلیترینگی که نان خیلعظیمی از کسبهی دنیای اینترنتی در ایران را آجر کرده، حبسهای خودسرانهی معترضان جان بهلب شده از وضعیت موجود در کشور، اعدامهای روزافزون، بازار فشل ارز و سکه، رکود در تولید، بیکاری و تورم افسارگسیخته و …
اینک برگردیم به موضوع تیتر و آن اینکه، غرب به سرکردگی آمریکا، دشمن خونی و شماره یک ملل غیرفارس و مخصوصاً تورکان ایران به دست خودفارسپنداران دری زبان است.
بیدلیل نیست که، رسانههای مدعی حفظ حرمت و حقوق بشری همچون آیتالله بی-بی-سی، ووآ، صدای اسرائیل، دویچهوئله آلمان، و رسانههای رنگارنگ ایرانشهری اعم از پوزسیون و اپوزسیون، نه تنها در مورد احکام صادرهی سنگین بر علیه فعالان فرهنگی و محیطزیستی حرکت ملیآزربایجان جنوبی سکوت اختیار کردهاند، بلکه هر از گاهی از شنیدن چنین اخباری کیفور شده و جمهوری ضد تورک تهران را تشویق و ترغیب به اعمال بیشتر جنایت و ژنوساید فرهنگی-سرزمینی تورکان و بطور کلی ملل غیرفارس ساکن در جغرافیای ایران جعلی میکنند.
با در نظرگرفتن شروح فوقالذکر، میتوان گفت که، دولتین ادوار مختلف جمهوری نوین ترکیه (وارث امپراتوری عثمانی)، به خوبی از کینه غرب و اسرائیل در رابطه با برخورد سلطان عبدالحمید دوم با هئیت صهیونیستی به سرپرستی هرتسفیلد مبنی بر تشکیل مجدد دولت اسرائیل در مکان فعلی آگاهند و مطمئن هستند که تورکستیزی الیالابد فراماسونها لاینقطع ادامه خواهد داشت. برای همین است که طبق سناریوی پانصد سال اخیر، جهت جلوگیری از تشکیل توران، و عدالتگستری در کرهی زمین که هژمونی ریاست جهان مسیحیت و یهودیت بر دنیا را به خطر میاندازد، همچنان به تورکستیزی آشکار و نهان مشغولند.
جهت اثبات این ادعا کافیست اندکی ژرف بیاندیشیم که، چرا یک گروهک تروریستی پارتیزانی بنام پ.ک.ک که در بهترین حالت میتواند مجهز به سلاحهای سبک از نوع کلاشینکف و یا سمینوفدار تک تیرانداز باشند، همچون یک دولت، دارای سلاحهای سنگین توپخانهای و پهبادی هستند؟! علاوه براین، از طرف جمهوری اسلامی نیز برایشان در غرب سرزمینهای آزربایجان جنوبی مماس با مرز ترکیه پایگاه داده شده و حتی مجروحانشان نیز در بیمارستانهای ایران مداوا شده و به صف مجادله مجدد با دولت ترکیه برگردانده میشوند.
لازم به ذکر است شاید برای برخیها جالب باشد که، هرگاه نیرویهای فاتح عثمانی به قصد تصاحب قیزیلآلما (گنبد واتیکان)، پیشروی محسوس و رو به تمام کننده داشتند، غربیها با شیعهتراشی و تحریک صفویان، به مثابه «خنجر از پشت» عمل کرده و اینک نیز در راستای جلوگیری از تشکیل توران واقعی که مهمترین حلقهی گسست آنرا اراضی آذربایجان جنوبی تشکیل میدهد، سعی دارند با تقویت سیستم مرکزگرای ضد تورکی در تهران، به خواستهی خویش نائل شوند، کما اینکه متأسفانه تاکنون نیز موفق بودهاند.
نتیجه اینکه، تمام احزاب، جریانها و تشکیلاتهای آزادیخواه ملل غیرفارس مسحور در ایران باید بخود آیند و برای رهایی از ظلم و ستم شئوونیسم فارس مرکزگرای دست نشاندهی غربیها در تهران، به نیروی ملت خود متکی باشند و در این راستها تا میتوانند تودهی مردم را روشنگری نمایند. بدین گونه است که در طول شاید یک دهه، قدرتهای جهانی را نیز وادار به پذیرش حقیقت حق تعیین سرنوشت خود کنند.
آزادلیق، عدالت، میللی حکومت
26 اکتبر 2024
حبیب ساسانیان(یاکاموز)