فارسی زبان صفردرصدی و زبان مغلطه و سفسطه و حاصل جمع عربی_ترکی/رحیم غلامی
یکی از راهبردهای اساسی جریان فکری با تعریف مشخصی از جامعه فکری و با برداشتن نقاب منفی نگری، وجد آوری هنجار محوری را در تعریف خود مورد مکان یابی قرار می دهد. سختی و پیچیدگی یک اندیشه با تعریف معما گشایی برای حل آن راهبرد مشخصی را به وجود می آورد. حقیقت ماجرا این است که حقیقت را نمی توان با سفسطه تعریف کرد. در هر کاری سفسطه گرایی، مغلطه گرایی و کتمان حقیقت تنها زمان خواهی برای اندیشه های مغرض ورزان است. شستشویی مغزی، اندیشه ترکیب جمعیتی، زبان کشی، هویت کشی و یکسان سازی تنها اندیشه های مغرضانه و منافع خواهانه ای با تعریف نژادپرستی است که در قرنهای گذشته به زباله دان تاریخ پیوسته است. انگیزاسیون فکری و کتمان حقیقی سخنوران یک زبان در جغرافیایی سیاسی یک مملکت تعاریف فاحشی دارد. گذر از واژه های مختلفی در یک جغرافیای سیاسی یک مملکت، که عده ای خود را برتر از دیگران می پندارند. که این اندیشه نامتعالی در دوران حکومت نازیسمی و فاشیسمی به سرانجام رسیده است. و تکرار مجدد این اندیشه خیانت به دموکراسی اندیشی و پلورآلیسم اندیشی است. بر اساس تعریف هویت جهت زندگی فرهنگی خود با هویتهای مختلفی آشنا می شویم. هویت زبانی، هویت دینی و… که خود هویت بر اساس تعریف جامعه شناسانه نشانگر تکامل فهم یک اندیشه است. در قانون اساسی کشور ایران را کثیرالمله تعریف نموده اند. یعنی در این مملکت ملتهای مختلفی زندگی می کنند با زبانهای مختلفی.
ما با مثالهای مختلفی می توانیم مقدمات انباشته شدن ذهنمان را نسبت به یک اندیشه به وضوح نشان دهیم.
در این مملکت زبان فارسی را گاهی زبان رسمی، گاهی زبان ملی و گاهی نیز زبان دوم دنیای اسلام نام می نهند. در حالیکه در مبحث دنیای اسلام آیا این ترکان نبودند که پرچم اسلام را تا به اروپا بردند. آن وقت شما در کجا بودید. خود مذهب را نیز این ترکان رونق دادند. حال با کدام ادله تاریخی این زبان فارسی را زبان دنیای اسلام و ملی نام می نهید. در حقیقت این اندیشه هدفمند، با نژاد پرستی و یکسان سازی زبانهای مختلف نشات گرفته از افکار نازیسمی است که می خواهد با زبان کشی و فرهنگ کشی به سرانجام برسد.
یکی از اساتید معتبر فرهنگستان زبان فارسی با اعتراف فاحش خود می فرمایند که ۶۶درصد زبان فارسی از زبان عربی و ۳۰درصد آن نیز از زبان ترکی نشات گرفته است. با تجمیع دو عدد در صدی، حاصل جمع آن ۹۶درصد می شود. و باقیمانده این مبحث چهار درصد است. و اگر آن ۴درصد باقیمانده را نیز از زبانهای دیگری وام بگیریم. حاصل باقیمانده ما صفر درصد خواهد بود. در این مبحث ما با یک زبان صفر درصدی مواجهیم. یک زبان صفر درصدی با اندیشه دیکتاتور محوری می خواهد زبان ما را نابود کند. اگر اعتراف این استاد عالی مقام درست باشد که درست هم هست. ما با یک زبان سروکار نداریم. بلکه با یک لهجه ای سروکار داریم که که از وصله های دیگر زبانها تشکیل یافته است.
این زبان صفر درصدی وزن شعر و رقصش از عربی است. و کلاه مخصوصی از خود ندارد. بیشتر چیزهایشان دزدی از دیگر ملتهای ایران است. این زبان صفر درصدی نه تاریخ مشخصی دارد و نه ماهیت وجودی معنا دهی. در حقیقت این زبان از لحاظ ریشه شناسی ۴۸درصد از خود ابهام ایجاد می کند. در حقیقت با جعل تاریخ و جعل زبانهای دیگر و با اندیشه فراماسونی می خواهد دیگر زبانها را در یک مملکت جغرافیای سیاسی به ورطه نیستی ببرد. که چنین اندیشه ای محال است. برای اینکه ما وارثان این مرز و بومیم و ثابت قدم در اندیشه تفهیم و تفاهم زبان مادری خودمان.