ما به عقلانیت در جمهوری اسلامی امیدواریم…/ علی افسر شهبازی
– ایران را نباید فدای “ایران پارسی” کرد…
– اگر ترکیه و روسیه ادلب را با زنگه زور معامله کرده باشند…
– بهترین شرایط برای ایران این است که بعنوان یک کشور ترک در کنار اتحادیه ی ترک زبانان سرافراز زندگی کند…
– وقتی ارمنستان آماده ی واگذاری زنگه زور است تقلای ایران برای ممانعت از آن منطقی نیست…
ساعاتی پیش مقرر شد مقاله ای را با عنوان “تجدید نظر ایران در عمق استراتژیک” خدمت دوستان تقدیم کنیم ولی سرعت اتفاقات در منطقه چنان نگران کننده ست که احساس کردیم پرداختن به اینگونه مسائل وقت دیگری را می طلبد و فعلا پرداختن به مسائل در شُرِفِ وقوع ارجحیت دارد…
این یک واقعیت است که این روزها عرصه برای جمهوری اسلامی بسیار تنگ است و اتفاقات به ضرر او پیش میرود…
همه میدانیم که دشمنان جمهوری اسلامی در وهله ی اول آمریکا و کشورهای عربی و پان ایرانیزم باستانگراست و اگر در منطقه دوستی برای ایران متصور شویم کشورهایی جز آزربایجان و ترکیه نیستند و ما این را سالهای سال است که تجربه میکنیم و پر واضح است که دشمنان ج ا ایران تلاش دارند حلقه ی محاصره را بر او تنگ کنند و در این مرحله بهترین کار همین بود که بتوانند تنها دوستان او را نیز به دشمن بدل کنند و جالب تر اینکه مسئولین جمهوری اسلامی بیدرنگ تحت فشار پان ایرانیزم در این وادی گرفتار شدند…
همه میدانیم که آزربایجان نیز مثل تمامی کشورهای جهان روابطی با اسرائیل دارد همانطور که ایران رابطه ی نزدیکی با دشمن آزربایجان یعنی ارمنستان دارد ولی تاکید بر حضور اسرائیل در مرزهای ایران به مثابه تاکید بر حضور تکفیری ها در دوران جنگ ۴۴ روزه میباشد که چند صباحی دیگر بر بی اهمیت بودن این امر نیز پی خواهیم برد ولذا همه میدانیم که امروزه مسئله ی اصلی نه اسرائیل بلکه زنگه زور است…
ج ا ایران وقتی برای تقویت خود در کنوانسیون خزر کوتاه می آید و در خلیج قراردادهای آنچنانی و قرارداد ۲۵ ساله را با چین میبندد و سالهای سال امتیازاتی به کشورهای دیگر میدهد برای تضمین بقای خود، حالا چه لزومی دارد که بخاطر چند کیلومتر مرز با ارمنستان بخواهد وارد یک جنگ خطرناک شود؟
همانطور که قبلا هم توضیح دادیم از جنگ ایران با مثلث آزربایجان- ترکیه- پاکستان فقط روس و امریکا و پان ایرانیزم منتفع خواهد شد و بیشترین ضربه را ج ا ایران خواهد خورد…
امروزه شرایط به گونه ایست که خود ارمنستان حاضر است که بحث زنگه زور خاتمه پیدا کند تا راه تنفسی برایشان پیدا شود حال با این توصیف تاکید جمهوری اسلامی برای حفظ زنگه زور منطقی به نظر نمیرسد و این عجیبترین قسمت این قضیه است…
حال ما امیدواریم آقای امیر عبدالهیان با دستان خالی از روسیه برگردد و روسها موفق نشوند که یکبار دیگر جریانی شبیه سوریه را در قفقاز پیاده کنند و دو کشور مسلمان را به جان هم بیندازند گرچه ما احتمالاتی نیز میدهیم که ترکیه و روسیه ادلب را با زنگه زور عوض کردند و اگر اینگونه باشد همه چیز عالی خواهد بود و روسها توان جنگ افروزی بین ایران با ترکها را نخواهند داشت…
امروزه پان ایرانیزم نگران این است که با قدرت گیری ترکها در منطقه، ترکهای ایران نیز از این قدرت بهره مند شوند و فقط برای جلوگیری از این شرایط تلاش میکنند که جمهوری اسلامی را درگیر جنگ کنند تا شاید رشد ترکها را مهار کنند ولی این نشدنی ست، بنده فردای جنگ ۴۴ روزه ی قره باغ طی مقاله ای با عنوان “پایان ایران پارسی” امروز را می دیدم و امروزه بهتر است که جمهوری اسلامی با طناب پوسیده ی پان ایرانیزم داخل چاه نرود و با داشتن جمعیتی با “اکثریت مطلق ترک” بعنوان یک کشور ترک زبان داخل اتحادیه ی کشورهای ترک زبان شود و در کنار برادران خود به زندگی عزتمند ادامه دهد… پیش بینی میشود که اگر ایران وارد جنگ شود گسل های اتنیکی و اقتصادی فعال شده و اوضاع را غیر قابل کنترل کند و این برای نظام بسی سخت خواهد بود ولی اگر به اندیشه ی پان ایرانیستی نفوذ کرده در ارکان نظام پایان دهیم هیچ تهدیدی بر ما متصور نیست بلکه در کنار یک اتحادیه ی بزرگ سرافراز زندگی خواهیم کرد… به نظر می آید چاره ای جز این نباشد…