_به نظرم بر روی مفاهیم باید دقت کنیم. شوروی یک نظم جهانی و ایدیولوژی قدرتمندی بود که حتی اذهان طبقات مهمی در داخل آمریکا و اروپا را درگیر خود کرده بود ولی روسیه یک کشور است و متلاطم و بدون ایدیولوژی. تلاشهای پوتین برای ساختن ناسیونالیسم روسی-پراوسلاونا (کلیسای ارتدوکس) شمشیری دولبه است که میتواند چهل و پنج میلیون مسلمان روسیه و دیگر اقوام داخل روسیه را علیه حاکمیت روسها بسیج کند. در ایران شناخت دقیقی از روسیه در بین روشنفکران و دانشگاهیان ایرانی وجود ندارد. بیشتر تحلیلها از تاخر تاریخی و درک نادرست رنج میبرند. ابتدا نیاز به یک تحلیل جامعهشناختی و اتنوگرافیک از روسیه کنونی داریم که جامعه و فرهنگ و زبان و … روسیه را صورتبندی دقیق کند و سپس به سیاست و ساحات امر سیاسی روسی بپردازد. قریب به نود درصد از تحلیگران حتی یکبار پای در خاک روسیه نگذاشتهاند اما مبتنی بر تاریخ تزارها و شوروی، روسیه کنونی را تحلیل میکنند و این ما را رهگشا نیست.
_منابع روسی جمعیت مسلمانان در روسیه را بین بیست الی بیست و پنج میلیون میگویند ولی سازمانهای اسلامی روسیه مدعی چهل الی چهل و پنج میلیون مسلمان در دهه پیش بودند. البته روند دموگرافیک روسیه در سالهای پیش روی نزولی است. جمعیت کنونی روسیه صد و سی میلیون است ولی در ۲۰۵۰ این رقم به هشتاد و نه میلیون خواهد رسید طبق آمار دموگرافیک سازمان ملل.
اما نکته جالب توجه اینست که جمعیت مسلمانان به شصت و پنج الی شصت و نه میلیون تخمین زده میشود و این نقطه عطفی در تاریخ روسیه خواهد بود و پیامدهای بنیادینی نیز برای ایران دارد. سیاستهای کنونی ایران در مواجهه با روسیه را میتوان در ساحت تمدنی بازاندیشی کرد.
_تحلیلهای موجود درباره برجام و نقش روسیه در عدم پذیرش ایران صورتبندیش نادرست است. برجام توسط ایران و پنج + یک امضاء شد ولی دولت آمریکا آن را نقض کرد و سپس فرمانده نظامی ایران را در روز روشن ترور کرد. دولت جدید آمریکا هم به دلیل عدم توازن قدرت داخلی امکان این را ندارد که متعهد به برجام دوباره باشد و حاکمیت ایران هم نمیتواند دوباره ریسک کند و قرارداد دیگری ببندد و دوباره توسط دولت دیگری در آمریکا پاره شود و اروپا هم صرفاً گفتاردرمانی کند. اروپا هم نشان داد هیچ قدرتی ندارد که تعهدات نقض شده آمریکا را بدون حضور آمریکا متقبل شود. در این میان چین و روسیه هم بدنبال منافع خود و هم به دنبال برقراری توازنهای نوین در جهان چند قطبی پیش روی هستند و حرکت ایران تا اینجا هوشمندانه بوده است که تکیه به اروپای بی-ابزار و اراده نکرده و هم اینکه دلبسته دولت رو به افول دموکراتها نشده است. به نظرم دولت آینده آمریکا جمهوریخواه خواهد بود و در چارچوب نظری آنها روسیه چین و ایران محور شرارت هستند و هیچ برجامی وجود نخواهد داشت. به سخن دیگر، صورت مسئله اگر نادرست طرح شود پاسخها هم بیراه خواهند بود.