مغول ها بازگشته بودند!
به جای طنز هفته
اول خواستم مطلبی در مورد جاهلیت مدرن بنویسم و حتی چند کلمه ای نوشتم، اصولا جاهلیت مدرن که امثال سروش و جلال رفیع بکار بردند، درست نیست.
جاهلیت قدیم و جدید ندارد، می توانیم جاهل مدرن بکار ببریم، مثلا اگر جاهل با اتوموبیل به سر کار برود و یا سخنران
با میکروفون سخنرانی کند، اگر جاهل باشد، می توان جاهل مدرن نام برد.
و از جاهل های عصر حجر هم به جاهل قدیم اما جاهلیت نفهمیدن و ندانستن است، قدیم و جدید ندارد.
بعد در فضای مجازی فیلم هائی دیدم که جناب رئیس جمهور هی از این جاهلیت مدرن نام می برد! منهم
یا از ترس و یا احترام به بزرگتر دیگر نوشته را ادامه ندادم!
رفتم سراغ این مغولهای نامرد و به خصوص این چنگیز خان مغول، اولاً یک هیکل بالا بلندی داشت، وقتی از یقهی
من گرفت و بلند کرد و کوبید به دیوار، پاهای من در هوا تکان می خورد و زبانم در دهانم نمی چرخید.
با عصبانیت گفت: بگو… به زور گفتم : فدایت شوم، چه بگویم؟
–بگو تورک شدم !
— چشم آقا تورک شدم.
بعد مرا زمین گذاشت و با نرمی و لطافت خاص فرماندهان غالب فرمود :«بارک الله، هزار ماشاء الله، چشم نخوری اینشاءالله !»
چند صباحی گذشت، من با تورک بودن کنار آمدم، چون پدر و مادر منهم تورک بودند، از خوش شانسی من تمام مردم آبادی تورک بودند.
با خودم فکر می کردم این چنگیز مغول هم عجب کار بیهوده ای کرده است، اگر چنین هم نمی کرد، خوب من تورک
زاده شده و تورک می شدم !
این فرماندهان و امپراطوران غالب و پیروز هم عجب جاهل های قدیمی هستند !
چند مدتی گذشت، از آموزش سنتی به آموزش مدرن رفتم .
عجب ! مغول ها باز گشته بودند!
می زدند، از بچه های مردم می خواستند که فارس شوند و فارسی حرف بزنند و بخوانند و بنویسند!
مغول های مدرن، خودشان فارس شده بودند و می خواستند، کل مردم فارس بشوند! حتی تئوریسین مغول ها فریاد می زد :
این بچه های تازه متولد شده را از بغل مام بگیرند و به پانسیون های مرکز منتقل کنند و بعد فارس شدن پس بفرستند!
فقط یادشان می رفت که، تنها یقه بچه ها را گرفته اند، پدران و مادران، بزرگان ، اوزان ها، قصه گوها و راویان… همه تورک هستند!
صد سال رزم بی جهت بار نداد، دیگر مُشت معلم های فارس شده هم باز شده بود، دیگر همه تورکی حرف می زدند، تورکی یاد می گرفتند!
جاهلیت از منطقه زدوده می شد، جاهل های مدرن فشار می آوردند، مغول ها مات و مبهوت مانده بودند.
دیگر دعوای مغول ها و تورک ها، ارتقا یافته بود، جنگ واقعی بین مغول های مرکز گرا و پیرامونیان بود، تورک و عرب
و لر و بلوچ و کرد و گیلک صفی کانهم بنیان مرصوص بود.!
دیگر کمتر کسی از هویت وجودی خود فرار می کرد .
دیگر کسی از گفتنِ به قول فیلسوف و معلم بزرگ مان، محمد تقی جعفری:« اگر تعریف از خود نباشد، من تورک هستم»، ابائی نداشت !
بزرگان و فیلسوفان و آدم های دارای کاراکتر و شخصیت وجودی و اصالت!
نویسنده: عیسی نظری/ ژورنالیست- حقدان