مهاجرت گسترده اکراد به سرزمین آذربایجان و ادعای کاذب ارضی
مهاجرت گسترده و ادعای کاذب ارضی اکراد به سرزمین آذربایجان و عدم وجود کلمه «عبرت» در فرهنگنامه آنها…!
مشکلاتی که در استان آذربایجانغربی، هرازچندگاهی بروز میکند نشان از یک بحران مزمن است. و دیر یا زود، این بحران به سطح تنشهای جدی و عمیق خواهد رسید.
موضوع، روشن است، استان آذربایجانغربی تاوان سیاستهای غلط دولتهای مرکزی را میدهد که در مقیاسی وسیع، کُردهای مهاجر را در این منطقه سکنا دادهاند و باعث و بانی، ادعای کاذب ارضی سیاسیون کُرد به این مناطق شدهاند.
قبلا نیز برخی اقلیتهای قومی و مذهبی ادعاهایی به این خطه زیبای سرزمین آذربایجان داشتند اما نتوانستند کاری از پیش ببرند و با محاسبات غلط زمینه شکست خود را فراهم نمودند.
بزرگترین اشتباه کُردها این است که فکر سیاسی را معادل سلاح برداشتن میدانند. و این ابزار را قادر به خلق هر معجزهای میبینند و علیرغم اینکه تجربه تلخ صدساله سیاسی از این شیوه کسب قدرت، دارند باز به عادت مالوف به سراغ آن میروند.
عبدالله اؤجآلان رهبر گروه تروریستی پکک، بعداز نزدیک به دو دهه عملیات میلیتاریستی، تروریستی، سرانجام بر این واقعیت اعتراف نمود که با کشتار و ترور نمیتوان دولت تُرکیه را شکست داد و مسئله کُردها راه حل نظامی ندارد. احزاب کُردی نیز در کشور ایران وضع مساعدی از این حیث با کُردهای تُرکیه ندارند و نظام جمهوریاسلامی هروقت اراده کرده، ضربات مرگباری برای آنها وارد ساخته است، پژاک، کومله، حزب دموکرات، تنها کار ممکنی که انجام دادهاند، کشتن چندین سرباز بیگناه در منطقه آذربایجان بوده و بس.
نگرش میلشیایی احزاب کُرد باعث شده دولتها هرنوع اعتراضات مردمی مسالمتآمیز آنها را نیز با تعابیری چون عملیات تروریستی سرکوب کنند در همین اعتراضات مردمی در شهر سویوقبولاق(مهاباد) و بَیکَندی(بوکان)، احزاب کُردی این مناطق را جزو “کُردستان بزرگ!” تعبیر نمودند و عملا خط قرمزها را زیر پا گذاشتند، آتش زدن اداره ثبتاحوال شهرهای آذربایجان نشان داد آنها، با نگاه توهمی به قدرت، سعی در تغییر ماهیت اعتراضات در آذربایجانغربی هستند و میخواهند از آب گِلآلود ماهی بگیرند.
بعداز اتفاقاتی که در سویوقبولاق و بَیکَندی در آذربایجانغربی روی داد و ادامه آن به چندین شهر کُردنشین در استان کرمانشاه کشیده شد، احزاب و شخصیتهای کُردی، فکر کردند الان موقعیت طرح ادعاهای کاذب ارضی بر منطقه آذربایجان فرا رسیده و با این هزینهای که پرداخت نمودند، غنائم جنگی خود را نیز باید بردارند.
طبیعتا چنین برداشتی خام و عجولانه است، و همین نگاههای سطحی است که کُردها را دچار مشکلات عدیدهای کرده است و باخت سیاسی سرنوشتی گریزناپذیر برای آنها داشته است. این واقعیت که مطالبات آذربایجان همیشه از رهگذر اندیشه مدنی و مبتنی بر اصول شهروندی بوده است، اما بدین معنا نیست که آذربایجان دست روی دست خواهد گذاشت تا وطن عزیزش قربانی چندین طمعکار که با هیبت مهمان آمدهاند و قصد بیرون کردن میزبان دارند، شود.
وجود کُردها در استان آذربایجانغربی یک واقعیت است، اما مهاجرت گسترده آنها نیز واقعیت دیگری است و زمان زیادی هم از ورود آنها نگذشته است.
🔹 به همین جهت آتش زدن ادارات ثبتواحوال به منظور رد گم کنی، بازی مضحکهای است که از آن افکار کودکانه میتوان استنتاج نمود. همسوی جریانهای ایرانشهری و حمایت رسانههای فارسیزبان از آنها، در اغلب مواقع کُردها را در معرض کشتارهایی قرار داده، که متاسفانه خونبهای آن به جیب مرکزگرایان خارجنشین سرازیر شده است. و این خیلی عجیب است که احزاب کُردی علیرغم تکرار نیرنگ و فریب از ناحیه ایرانشهری، دوباره از همان سوراخ گزیده میشوند گویی که کلمهای به نام «عبرت» در قاموس فرهنگنامه آنها وجود ندارد.
بهنام کیانی/اجیرلی