نقدی بر سیّد ایرانشهری در نقبی ناشیانه بر قوتادغو بیلیک
در این قسمت از سخن خوش دارم به یک نقدیه از جناب دکتر سیدجواد طباطبایی در خصوص قوتادغوبیلیک که دوستی برایم ارسال کرد پاسخی مجمل دهم:
نقد ایشان مشتمل بر ۵ بخش به قرار ذیل است:
«اما در باره قوتادوغوبلیک ذکر این نکته ضروری است که همه دانشی را که یوسف بلاساغونی در قرن پنجم در کتاب قوتادوغوبلیک جمع کرده و به نظم کشیده است، ریشه و خاستگاه ایرانی دارد. گفتهاند که او مدتی را احتمالا نزد ابنسینا تتلمذ کرده است. درواقع محتوای کتاب، همان محتوایی است که مشخصا در سه اثر: احیاء علوم دین، کیمیای سعادت و نصیحهالملوک غزالی تحریر شده است. بلاساغونی در آغاز کتاب توضیح داده است که از این دانش در ایران بسیار نوشته شده، ولی کتاب او در زبان ترکی اولین است و به همین جهت؛ «ایرانیان قوتادوغوبلیک وی را شاهنامه ترکی» مینامند. بنابراین در این کتاب نیز چیزی وجود ندارد که در ایران اندیشیده نشده باشد و در منابع ایرانی وجود نداشته باشد و به همین دلیل است که ترکزبانان در حوزه ایران بزرگ، و حتی معدود ترکتباران ایرانی شده مانند آذر بیگدلیها، نیازی به خواندن اثر یوسف بلاساغونی پیدا نکرده و این کتاب و نیز ددهقورقود، تا امروز نتوانستهاند جایگاهی در میان ترک زبانان ایران باز کنند. این نکته نیز از حیث زبانی حایز اهمیت است که جز ددهقورقود که در نقاط متعدد ایران بزرگ فرهنگی بازنویسی شده و زبان آنها تا حدودی برای تورک زبانان ایران و پیرامون قابل فهم است، زبان قوتادوغوبلیک هیچ تناسبی با ترکی آذری ندارد.»
پاسخ ما
اولا: معارفی که یوسف خراسانی یا بالاساغونلو در قوتادوغوبیلیک گردآوری کرده، فلسفه عملی یا حکمت نام دارد این کتاب حکمت نامه ترکی اسلامی است.
ثانیا: اینکه در آن دوران ایران وجود داشته یا نداشته به کجا اطلاق می شده کی این واژه از ممالک محروسه قاجار به ایران تغییر نام داده تقریبا برای هر پژوهنده این مسیر روشن شده است.
ثالثا: اقبال لاهوری دیوان فارسی دارد پس ایرانی یا فارس هست؟ عبدالسلام پاکستانی برنده جایزه نوبل آثار خود را به انگلیسی، نوشته است به نظر شما انگلیسی هست؟ علامه طباطبایی تفسیر المیزان را به عربی نوشته پس عرب است علامه جعفری تفسیر مثنوی را به فارسی نوشته پس فارس هست مولانا مثنوی را به فارسی نگاشته پس فارس است؟! پاسخ همه این ها منفی است.زبان گفتاری، سرزمین و ایل و تبار این اندیشمندان تعیین کننده مولفه های هویتی این بزرگان است. تمام بزرگان من جمله رودکی، خاقانی، نظامی، غزّالی، خیّام و عطّار و …اگر فارسی نوشته اند دلیلی بر فارس بودن و ایرانی بودن آنان نمی شود همگی آن بزرگان تورک بودند و در اقلیم تورکان، ذیل و ظلّ امپراطوری تورکان بودند. ایران مدنظر شما تمام کره خاکی است که این چنین شیری را خود هم خود نافرید. ۳. در خصوص ابن سینا بفرمایید ایشان متولّد کجا و وفات یافته در کجا هستند؟ ایشان متولد افشنه دهی از دهات بخارا از شهرهای اوزبکستان فعلی است که همینک در این شهر کسی فارسی حرف بزند کمتر کسی می فهمد زادگاه و دفنگاه ابن سینا هر دو، منطقه تورکان و زیر حاکمیّت تورکان بوده است. پس او تورک بوده همانگونه که یک نسخه خطی از وی به زبان تورکی کشف شده است.شاگردش بهمنیار هم تورک بوده است.
ابن سینا متولد ۳۷۰ هجری بوده در سنّ ۲۲ سالگی بخارا را به قصد گرگانج ترک می کند. در حالی که یوسف سال ۳۹۷ هجری متولد می شود یعنی، هنگام تولّد یوسف خراسانی ابن سینا ۲۷ ساله بوده و در بخارا نبوده یوسف خراسانی به جهت تعلّق به خراسان کبیر و تورکستان می تواند بخارا برود اما آن موقع ابن سینا انجا نبوده اما هیچ مدرک تاریخی مبنی بر سفر یوسف خراسانی به گرگانج یا اصفهان یا همدان وجود نداشته. لذا یوسف خراسانی نمی تواند شاگرد او باشد علی فرض دیدار این دو حکیم؛ به شمایان چه عایداتی دارد دو حکیم تورک مسلمان در منطقه جغرافیایی متعلّق به تورکان ظلّ و ذیل امپراطوری تورکان حضور همدیگر را درک کرده اند.4. محتوای قوتادغوبیلیک همان است که در احیاءعلوم الدین، نصیحه الملوک و کیمیای سعادت آمده است این سخن مدّعایی است سنگین زیرا گرچه کیمیای سعادت به نوعی خلاصه فارسی احیاء علوم الدین است متدولوژی این کتاب ها با قوتادغوبیلیک متفاوت است در عین حال از حیث محتوایی هم تفاوتی هایی میان این سه اثر است مع الوصف به دلیل فضل تقدّم یوسف خراسانی بر امام محمّد غزالی، منطق حکم می کند غزالی از قوتادغوبیلیک متاثر شده باشد زیرا غزالی تقریبا نیم قرن پس از یوسف خراسانی متولّد می شود باید افزود کتاب نصیحه الملوک وی به شدّت از قوتادغوبیلیک تاثیرپذیرفته است. لذا امکان انتقال محتوا از سه اثر وی به قوتادغوبیلیک عقلا و نقلا و منطقا و تاریخا محال می نماید هر چند غزّالی نیز تورک بوده و در دربار ملکشاه سلجوقی همراه با ابوریحان بیرونی و خیام و …علیه اسماعیلیه قلم می زدند به دلیل فارسی بودن آثار سرکرده شعوبیه آن دوران حسن صباح این فرهیختگان و نوابغ تاریخی جهت مقابله فکری با فرقه اسماعیلیه، گاهی به فارسی هم می نگاشتند سرّ فارسی نگاری سیاست نامه خواجه نظام الملک تورک را نیز در همین نکته دقیقه باید جست البته آن آتابیگ به دلیل همین مبارزات فکری با فرقه اسماعیلیه، به دست آنان نیز ترور شد.
شعوبیّه از نوع فارسی، مجوسی هندی کتاب قوتادغوبیلیک را سالیان سال در درازنای تاریخ کتمان کرده بود و اگر بر این کتاب اطلاق شاهنامه تورکی می شود برای تحقیر و تخفیف این کتاب است نه برای تعظیم و تفخیم آن زیرا افسانه را چه یارای قیاس و موازنه با حکمت؟! سنخ این دو کتاب فرق فارقی باهم دارند قوتادغوبیلیک، حکمت یا فلسفه عملی است و اصیل حالیا شاهنامه افسانه و سفسطه است و مجعول. زرّ سره را با ناسره چه کار؟ قومی تورک که واجد اسطوره هستند چه حاجت به افسانه دارند؟ این کتاب در چین، ادب الملوک، ماچین انیس الممالک یا آیین المملکه و در غرب زینت الامراء و سرزمین توران، قوتادغوبیلیک نام گرفته است. من چندین حلقه است که ضمن سخنرانی صوتی و تصویری و مقالات مکتوبه مطبوعه از اشعار و ابیات قوتادغوبیلیک برای شما مخاطبان می خوانم و می نویسم آیا شما متوجه یا ملتفت نمی شوید؟ قطعا متوجه می شوید زیرا یک زبان است با اندکی اختلاف طبیعی در کاربرد واژگان. از یوسف خراسانی خطاب به جناب سید دکتر جواد طباطبایی باید خواند:
تمیز اورهکلی انسان نه قدر گؤزهل اولور
اونون ایشی هر زامان قایداسیندا گئدیر
بؤیوکلوک ادّعاسیندا اولان تکبّرلو انسان سئوینمیر
اونو اعتباری گونو-گوندن آزالیر.
و مولانادان:
در زمین مردمان خانه مکن
کار خود کن کار بیگانه مکن: (2/263)
غیر الی قویما سنه یاخسین حنا
تیکمه غیرین تورپاغیندا سن بنا