نقد اندیشه:
سید جواد طباطبایی دنباله رو سید احمد کسروی با چاشنی افراط بیشتر!
🔸 نکاتی در خصوص نظریه «ایرانشهری» سید جواد طباطبایی
🔺 سید جواد طباطبایی تبریزی چند روز پیش درگذشت! وی ایده پرداز نظریه افراطی “ایرانشهری” می دانند همان نظریه ای که به نوعی دنباله رو و تغییر شکل یافته حزب پان ایرانیست می باشد و چه بسا تفکرات سیدجواد طباطبایی علیه زبان و هویت ترکان ایران و دیگر اقوام ایران را باید مشابه تفکرات سید احمد کسروی تبریز دانست! مجریان پروژه ای که سعی واهی در آسیملاسیون و یکسان سازی فرهنگی ایران داشته اند ولی نتیجه ای جزء تنش در بر نداشته است!
🔺 مرحوم داود فِیرَحی (نظریهپرداز و پژوهشگر علوم سیاسی و از اساتید دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران) به مانند برخی منتقدین دیگر سید جواد طباطبایی، در خصوص وی اعلام می دارد:
“طباطبایی آنگاه که از «امر ملی» در اندیشه ایرانشهری سخن میگوید، هرچند ظهور مجدد آن را در جنبش مشروطه ایران، قانون اساسی و مذاکرات مجلس ملی آن میبیند، اما از مدنی و قراردادی بودن ملیت ایرانی طفره میرود. همچنین آنگاه که از مفردات ملیت ایرانی سخن میگوید، آشکارا به برخی لوازم ناسیونالیسم قومی-تاریخی نزدیک میشود و در عین حال بر تضاد دیدگاه خود با چنین گفتمان ملیگرایانهای تصریح دارد. از اینرو کلام طباطبایی دچار ابهام است چرا که امر ملی از منظر وی هم شبیه ملیگرایی مدنی است و هم ملیگرایی قومی و هیچکدام از آنها هم نیست.
طباطبایی میکوشد بین دو مفهوم شاهی و شاهنشاهی تفکیک نماید تا بلکه بتواند راهی برای تبیین حکومت ملی و ملیت ایرانی در غیاب مفهوم شاهی در دوره جدید بگشاید. تلاشی که مقدمهای ضروری اما ناممکن بر طرح ایدهای است که وی آن را «جدید در قدیم» خوانده است.» این تناقض است چون تحقق ایدههای مشروطیت مستلزم عبور از اندیشه شاهی است اما نهاد شاهی قلب اندیشه ایرانشهری است. بدینسان جمع ایرانشهری و مشروطه ثبوتاً دشوار و اثباتاً ناممکن است.
اما سؤال مهم آنکه ملیت ایرانی چیست و مرجع تعریف، عناصر اصلی و مختصات عمومی آن کدام است تا بتوانیم به واسطه آنها «فرهنگ ملی» را بشناسیم؟
بهگفته فیرحی، طباطبایی توضیح دقیق و منسجمی از نظریه ایرانشهری و ملیت ایرانی ندارد. وی برای آنکه بالاخره نظریه ایرانشهری خودش را از ابهام درآورد به دو تلاش دست زده است؛ یکی تلاش ایجابی که صرفا برخی مفردات ایده ایرانشهری را توضیح میدهد، دیگری اقدامی سلبی که درصدد توضیح چه چیز نبودن ایده ایرانشهری است.”
🔺 به زعم برخی، از ایرادات غیرقابل کتمان طباطبایی، عدم ایضاح مفهومی است. مفاهیمی چون «تاریخ»، «ایران»، «موضوع»، «خرد» و حتی خود مفهوم «سنت» نزد طباطبایی هرگز توضیحی درخور نیافتهاند. او نهتنها خود به این مطلب معترف است و پا گذاشتن در وادی ایضاح مفاهیم را -که هرگز در آثار طباطبایی به ثمر نرسیده است- خطر کردن میداند! (نگاه کنید به طباطبایی، سیدجواد، تأملی درباره ایران، جلد دوم، بخش نخست، پانویس ص54.)
🔺 دکتر حاتم قادری (استاد دانشگاه تربیت مدرس ) می گوید: «تصور من این است که وقتی دکتر طباطبایی با خرد جدید به خوانش تاریخ ایران میپردازند، برخوردهایی ایدئولوژیک در خوانششان مشهود است و نوعی خشونت در عرضه و بسط اندیشهشان دارند که این بعد ایدئولوژیک را پر رنگتر میکند.
الفاظی که ایشان برای تحقیر مخاطبانشان به کار میبرند، سودمند و مفید برای فهم اینکه در کجای تاریخ ایستادهایم نیست. در حالی که اگر سویههای خشونتگرایی را که چه در ذات آرا یشان است و از جای دیگری بیان شده و چه در نوع تعامل ایشان با این دیدگاهها مهار میشد، چه بسا خود آرا با چالش بیشتری در جامعه مواجه میشد. در حالی که این خشونت حاکمانه باعث شده که آرای ایشان به شکلگیری دو گروه با خط کشی سفت و سخت بدل شود. بخشی از استقبال از این نهفته نوعی رگههای بیمارگونه در جامعه روشنفکری و دانشگاهی ما را متبلور میکند. »
🔺 دکتر هاشم اغاجری (استاد تاریخ تربیت مدرس)، در خصوص سید جواد طباطبایی اعلام می دارد:« دکتر طباطبایی منابع تحقیقش را روشن نمیکند. معتقدم ایشان دچار مغالطات آناکرونیک شده است و مفاهیمی را به گذشته نسبت میدهد که امروز به کار میروند».
🔺 علی ایحال، نظریه “ایرانشهری” را برخی ها بر یک اصل کلی می دانند: «خاص بودگی و تفاوت ایران». در مقابل، برخی محققین و متفکران علوم اجتماعی، تاریخ و حقوق بشر نیز، این خوانش را مترادف با فاشیسم و راسیسم (نژادپرستی افراطی) می دانند!
البته نظریه افراطی ایرانشهری شاید زاییده فکر امثال سید جواد طباطبایی باشد ولی دنباله رو همان تفکر پان ایرانیسم می باشد منتهی با کمی تندروی و افراطی گری بیشتر.
1401/12/14 حمید والائی کارشناس دادگستری