نگاهی به دیدگاه داستایوفسکی درباره حضرت رسول
در زبان فارسی آثار زیادی در باب نگاه داستایوفسکی به حضرت محمد وجود ندارد. یکی از مقالاتی که در این باب سخن گفته است کاری است از مرضیه بحییپور که در سال ۱۳۸۵ در مجله علمی “پژوهش زبانهای خارجی” به این مهم پرداخته است. عنوان مقاله “بررسی مضامین اسلامی در برخی آثار فیودور داستایوفسکی و علل گرایش نویسنده به آن” میباشد که در آنجا به برخی از رمانهای داستایوفسکی و آشنایی او با اسلام و احترام قلبیش به محمد (ص) اشاره شده است.
البته کتب دیگری هم در فارسی نگاشته شده است که به تاملات متفکران روس درباره اسلام پرداخته شده است ولی اثری که به صورت فلسفی و نظری به آراء داستایوفسکی و خوانش او از پیامبر بپردازد من به آن برخورد نکردهام. یکی از کتب بسیار مهم در زبان فارسی که به آثار و آراء داستایوفسکی پرداخته است کتاب کریم مجتهدی با عنوان “داستایفسکی: آثار و افکار” است که توسط انتشارات هرمس در سال ۱۳۸۹ به چاپ رسیده است. نکته مهمی که در رمان “ابله” وجود دارد و مجتهدی به آن نپرداخته است بحث “صرع” (Epilepsy) و الهامات و اشراقات است که داستایوفسکی به نوعی “حدیث نفس” میکند و در لابهلای داستان “پرنس میشکین” به عیسی و محمد و حالات روحانی آنها اشاره میکند که در کتاب مجتهدی اثری از این بحثها به چشم نمیخورد.
البته ما میدانیم که بحث “اپیلپسی” و “پیامبری” یکی از موضوعات کلیدی در مطالعات ادیان میباشد و همچنین در مطالعات داستایوفسکی-شناسی بحثهای جدی در باب نقش اپیلپسی و حالات اشراقی داستایوفسکی مطرح بوده است. به عنوان مثال، کلنسی مارتین (Clancy Martin) در مقاله Agony and Ecstasy in the Idiot در سال ۲۰۲۰ به این بُعد از ابله و حالات و روحیات اشراقی داستایوفسکی و ردپای اپیلپسی در نسبت با “حالات روحانی پیامبر” پرداخته است.
در آثار فارسی به هیچکدام از این بحثها اشاره نشده است و صرفاً به یک مضمون کلی با عبارات “علاقه” یا “احترام” داستایوفسکی به اسلام یا شخصیت پیامبر برمیخوریم که با رویکرد فلسفی و نظری و اگزیستانسیالی که داستایوفسکی با محمد (ص) داشته است فاصله عمیقی دارد.
نکته دیگر که باید به آن توجه کنیم متن ترجمه فارسی رمانهای داستایوفسکی است که به نظر میآید مترجم یا مترجمان این آثار فهمی از مباحث عرفانی و موضوعات عرفان نظری تطبیقی ندارند و حتی فهم دقیقی از مباحث دین اسلام و موضوعات حِکمی اسلامی و شیعی و ایرانی نیز ندارند.
به عنوان مثال، سروش حبیبی که “ابله” را از زبان روسی به فارسی ترجمه کرده است وقتی داستایوفسکی در حال بیان “علم حضوری” و “حالات اشراقی” خویش و نسبت آن با حالات پیامبر پیش از دریافت وحی است میپردازد-مفاهیمی که حبیبی برای بیان آنها به فارسی برمیگزیند چنان از “متن روسی” و “ادبیات دینی اسلامی” فاصله دارد که مخاطب ایرانی نمیتواند به صِرف خواندن ترجمه فارسی به عمق دغدغه اگزیستانسیالیستی داستایوفسکی پی ببرد.
اما جالب است بدانید که حبیبی هنگامیکه به دغدغه داستایوفسکی در باب مکاشفه یوحنا میپردازد به دقت مفاهیم و آدرس گفتههای داستایوفسکی را در پانوشت (صفحه ۳۶۶) به مخاطب ایرانی میدهد ولی همین اتفاق در باب حدیث نبوی رخ نمیدهد.
به نظرم این خبط صرفاً مسئلهایی در زمینه فن ترجمه نیست بل ما با یک موضوع بنیادین روبرو هستیم که باعث شده است ما نتوانیم داستایوفسکی را به عنوان یک متفکر بشناسیم و خوانش همدلانه او از اسلام و مشترکات عرفانی بین مسیحیت روسی و اسلام کماکان مغفول بماند.
داستایوفسکی در رمان ابله در تشریح “حالات اپیلپتیک” خود مینویسد که
“… در عین اندوه و فشار شدید و ظلمتی که روحش را فرامیگرفت، گفتی شعلهور میشد و همهی نیروهای حیاتیاش در تکانها و پیچ و تابهایی بسیار نیرومند متمرکز میشد. شور زندگی و آگاهیاش در این لحظات، که همچون آذرخش کوتاه و نورانی بود ده چندان میشد. ضمیر و دلش با نوری خارقالعاده روشن میگشت … و به صلحی والا و سرشار از شادی … و خردمندی … مبدل میگشت” (۱۳۸۳. ۳۶۴).
سپس داستایوفسکی به این نکته اشاره میکند که حاضر است تمام زندگیاش را به همین “لحظه” (۱۳۸۳. ۳۶۵) بدهد و در این کانتکست است که به حدیث نبوی در باب “جنس این لحظه” اشاره میکند که در ترجمه حبیبی به نوعی در وضع مستوری قرار میگیرد. داستایوفسکی در باب این لحظه اشراق مینویسد
“چه بسا که در لحظهای نظیر همین بوده است که از کوتاهی، آب فرصت نیافته از کوزهی واژگون محمد فرو ریزد ولی همین لحظه به قدری طولانی بوده است که او توانسته است تمام عظمت خدا را در نظر آورد” (۱۳۸۳. ۳۶۶).
داستایوفسکی در اینجا به یکی از کلیدیترین بحثهای عرفان نظری و حکمت نظری و “نامتناهی بودن لحظه” و تجربه اشراق و پدیدار وحی و مکاشفه در مسیحیت و اسلام اشاره میکند و به نوعی تبارشناسی حالات و اشراقات خود با سنت نبوی را با مخاطبان در میان میگذارد که تاکنون در بین اهل نظر در ایران مورد بحث و گفتگو قرار نگرفته است.