نگاهی تحلیلی و نقادانه به منطق مخالفان کریدور جهانی – راهبردی زنگه زور
آنچه از دلایل مخالفت رسمی ایران در محافل رسانه ای غیر رسمی و رسمی به دست می آید، شامل چندین مورد میباشد که تلاش داریم پاسخی کوتاه به دلایل غیرواقعی، خبرسازی دروغین و جعلی بودن آنها را در چندین قسمت ارائه دهیم. اکثر خبرسازیها به نوعی پروپاگاندای سیاه هستند با هدف تحریک دستگاه دیپلماسی و سیاسی – امنیتی ایران. ایجاد تنش و درگیری سیاسی یا حتی نظامی – امنیتی میان دولتهای ایران و آذربایجان توسط محافل، شخصیت ها و رسانه های دو طیف مسموم، آنتی تورک و مزدور ایرانشهری و ارمنی انجام می گردد.
در این نوشته ها در تلاشیم که قدم موثری در جهت روشنگری سیاسی – اجتماعی، در دفع و رفع فتنههای جریانات ایرانشهری و ارمنی، برداریم. امیدواریم که در پیشگیری از وقوع حوادث تلخ و تاسف برانگیز در امن ترین بخش مرزی ایران، تقویت حسن همجواری دولت ها و در کمک به نهادهای تصمیم گیر و اتاق های فکر دستگاه اجراییِ کشور قدمهای منطقی برداشته شود. لازم به تذکر هم ضروری نیست که هر لایک و کامنت شما مخاطبان عزیز در رسیدن به چنین هدف مهمی چقدر مفید، موثر و کمک کننده خواهد بود.!
۱. بررسی ایجادِ تغییرات ژئوپلیتیکی در مرزهای رسمی دو کشورِ آذربایجان و ارمنستان
گفتگوها و تلاش های فشرده ای در حال وقوع است تا با حل اختلافات باقی مانده در خصوص قاراباغ آذربایجان و ایجاد کریدور زنگه و با مشارکت دولت های صاحب نفوذ، در منطقه راهبردی قفقاز ثبات و آرامش و صلح پایدار برقرار گردد. اما در خصوص محتوای این تلاش ها و آنچه در عمل رخ خواهد داد و چه تغییرات ژئوپلیتیک امکان وقوع دارد، اخبار موثق و رسمی منتشر نشده است و تحلیل های بسیار متضادی از هر دو طرف در فضای رسانه ای منتشر می شود.!
اما آنچه قطعی و حتمی میباشد این مساله مهم است که هرچه رخ دهد بر اساس توافق فی مابین و در چارچوب موازین حقوق بین الملل خواهد بود. بر اساس استانداردهای جهانی و رویه مرسوم نظام سیاسی دنیا، احترام به توافقات رسمی میان دو کشورِ عضو سازمان ملل و دولت های رسمی و قانونی آنها برای تمامی دولت – کشورها و سازمان های بین المللی الزام آور و واجب الاجراست. در واقع هیچ دولت و کشور ثالثی نمیتواند بر اساس ذهنیات و خواسته های خود و پس از امضاء رسمی و نهایی توافقات، با آن مخالفت و یا در جهت تغییر و توقف آن اقدام سیاسی و یا نظامی بصورت یک طرفه، خود سر و یا خارج از چارچوب موازین و عرف حقوق بین الملل صورت دهد.!
بر اساس عرف جهانی، کشورها و دولت هایی که ممکن است توافقات میان طرف های دیگر بر خلاف منافع ملی و یا تهدیدکننده آنها باشد، در مراحل مختلف قبل از امضاء رسمی و نهایی توافقات در حوزه های دارای نفوذ و یا حریم منافع ملی خود، با توسل به لابی های سیاسی موجود، رایزنی ها و یا اِعمال قدرت سیاسی و یا نظامی خود، تلاش می نمایند تا در محتوای توافقات اعمال نفوذ کرده و در جهت تامین منافع ملی خود تلاش هایی صورت دهند. اما پس از امضاء رسمی و نهایی توافقات، دیگر امکان بازگشت از آن وجود ندارد.
حال سوال اصلی این است که اگر جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر هرگونه تغییر در جغرافیای سیاسی خود به توافق برسند که قطعا با مشارکت و در هماهنگی با دولت های حامی و صاحب نفوذ خواهد بود، ایران چه اقدام سیاسی و یا نظامی و در چارچوب موازین حقوق بین الملل و یا عرف جهانی می تواند صورت دهد!؟ اگر ایران تصمیم بگیرد خارج از چارچوبِ موازین حقوق بین الملل و یا بر خلاف میل، خواست و رضایت یکی از طرفین توافق و بصورت یک طرفه و خود سرانه، تلاشی صورت دهد! ( اعم از سیاسی و یا نظامی) چه هزینه هایی می تواند برای حال و آینده ایران داشته باشد!؟
از دیگر دلایلی که برای توجیه مخالفت رسمی ایران با ایجاد کریدور زنگه زور در فضای رسانه ای – مجازی مطرح می شود؛ امکان قطع مسیر ترانزیتی ایران به روسیه، ارمنستان، گرجستان، بخش آسیایی اروپا(اورسیا)و اروپای شرقی است. هر چند هنوز در خصوص چگونگی و جزئیات تغییرات احتمالی ژئوپلیتیکی در منطقه در صورت ایجاد کریدور زنگه زور، هیچ مطلب یا خبر موثق و رسمی منتشر نشده است اما در خصوص مساله امکان قطع مسیر ترانزیتی ایران به قفقاز از مسیر ارمنستان نکات قابل ذکر مهمی وجود دارد:
۱. مسیر تاریخی، اقتصادی و اصلی ترانزیت بار و مسافر از ایران به روسیه، اوراسیا و اروپای شرقی، نه از ارمنستان، بلکه آذربایجان می گذرد و مسیر ارمنستان به دلیل مشکلات فنی و ضعف در ایمنی، هرگز مسیری مطمئن و انتخاب اول فعالین عرصه اقتصاد و تجارت نبوده است.!
۲. برای رسیدن از خاک ارمنستان به روسیه و یا اروپای شرقی به دلیل نبود مرز مشترک زمینی و یا دریایی باید از خاک سرزمینی گرجستان عبور شود که آن هم مشکلات سیاسی خاص خود را دارد که ریسک و هزینه ترانزیت از این مسیر را افزایش میدهد!
۳. به دلیل جنگ و تهاجم نظامی روسیه به اوکراین مسیر روسیه به اروپای شرقی و مسیر دریایی دریای سیاه عملا مسدود شده و مسیر دریایی خزر از توان لجستیکی کافی برای پاسخگویی به حجم رو به افزایش تقاضای ترانزیتی موجود را برخوردار نمیباشد.
به دلایل فنی فوق و برخی از موارد دیگر بهترین، مناسب ترین، فنی ترین، ایمن ترین و اقتصادی ترین مسیر برای ترانزیت بار و مسافر از ایران به قفقاز، روسیه و اروپای شرقی، مسیر تاریخی جمهوری آذربایجان است که از زیرساخت های لازم برخوردار میباشد.
تسهیل و زمینه سازی برای حضور نیروهای نظامی و امنیتیِ فرامنطقه ای و ناتو در قفقاز و نزدیکی مرزهای ایران با ایجاد کریدور زنگه زور، از دیگر دلایلی است که برای مخالفت ایران مطرح می شود و تلاش هدفمندی در عرصه دیپلماسی عمومی و فضای رسانه ای کشور در جریان است که مقصر این ادعاها را جمهوری آذربایجان معرفی نماید.
در پاسخ لازم است که اشاره شود که با عضویت جمهوری تورکیه در سال ۱۹۵۲ به ناتو، ایران بیش از ۷۰ سال است که با ناتو همسایه می باشد! از طرف دیگر با دعوت رسمی ارمنستان، نیروهای امنیتی اروپایی نزدیک به یک سال است که در مرزهای آذربایجان و ارمنستان حضور فیزیکی دارند. و در ماه های اخیر نیز ارمنستان تلاش پنهانی گسترده ای را برای عضویت در ناتو و یا افزایش ارتباط و مناسبت های خود با این سازمان نظامی، داشته است. همه اینها در حالی است که آذربایجان به دلیل حساسیت های سیاسی موجود به شدت از این مساله اجتناب نموده.
مساله مهم دیگر که لازم است در این بخش مطرح شود این است که بر اساس توافق آتش بس میان آذربایجان و ارمنستان، پس از جنگ دوم قاراباغ که مورد تایید هر دو کشور می باشد، مسئول حراست و حفاظت نظامی و امنیتی از مسیرهای ارتباطی و ترانزیتی میان آذربایجان و نخجوان (کریدور زنگه زور)، نیروهای نظامی روسیه است که امکان تغییر در این مساله چیزی در حد محال می باشد.!
تبلیغات رسانه ای در خصوص حضور نیروهای تکفیری در منطقه و خطر آن برای امنیت ملی ایران که از سوی جریان های افراطی #ایرانشهری و #ارمنی مانور زیادی در خصوص آن داده می شود، و در طول نزدیک به دو سال گذشته به کرات از کانال های مختلف بیان شده است، چنان از داشتن پشتوانهی سند و مدرک تهی است که به دروغی نخ نما تبدیل شده که ارزش پاسخ دادن هم ندارد.
با توجه به آنچه به اختصار در بخش های مختلف بیان شد، ایجاد کریدور زنگه زور از منظر منافع ملی نه تنها تهدیدی برای ایران به شمار نمی آید بلکه می تواند در تامین آن بسیار موثر و کارگشا گردد به شرط آنکه دستگاه های دیپلماسی و مدیریتی کشور از زیر بار فشارهای نفوذی ها و لابی ها و پیمانکاران وابسته به جریان های افراطی ایرانشهری و ارمنی خارج گشته و نه بر اساس نگاه بسته و مطلق گرای ایدئولوژیک، بلکه از زاویه نگاه تامین منافع ملی کشور به آن نگریسته شود.
سعید مینایی