وجه تسمیه خرابه ها/رحیم غلامی
در هر کلمه ای معنا و اندیشه محتوایی تاریخی قرار داده شده است. ذات وجودی هر کلمه پاک و منزه است. این ما انسانها هستیم که در موارد کاربرد کلمه ذات پاک کلمه با ابزارهای منفی به کار می بریم. این معناهای محتوایی گاهی در ذهن ما تداوم اندیشه محوری را سوق می دهد.و گاهی با نامفهومی کلمه انسیت خود را به این کلمه از دست می دهیم. در نقاط مختلف این تپه ها و کوهها اعم از نام، به نمادهای بر می خوریم که برای ذهن انسان جهت آگاهی دهی به مانند طبل کوبیده می شود.که برای فهم من باید اندیشه تاریخی نیز مورد سرمشق قرار گیرد. چنین سوالاتی است که ذهن یک انسان را در این کوهها به نمادهای فلسفه اندیشی یک کلمه توام با معنای حقیقی پرواز می دهند. خرابه های متعدد در نزدیکی چشمه و رود و هم چنین در بالای تپه ها و قلعه های تخریب شده بر اثر مرور زمان گویای بازدهی سخنوری برای اندیشه ذهنی یک انسان تدبیر سازی می کند.
بار معنایی کلمات با تعریف اسامی جغرافیایی در پیشبرد کلی مفهوم قاعده های اسطوره ای، مذهبی،و دینی را نیز دارد. البته اسامی جغرافیایی در سه مرحله تدوین یابی گویای حقیقت است. بیشتر اسامی شهرها و روستاها با سه محوریت طایفه، شغل، و یا از طبیعت نشات گرفته معنا می یابد. اما گاهی در کوهها و ییلاقات اسامی بر اثر اتفاقات و حادثه نیز نامگذاری شده است. برای اسامی اتفاقاتی می توان آلیجا ائششک اوچان، خانیم اولن، و خان آلی باتان گوزه سی نام برد.
تداوم معنا دهی با معیارهای سکوت گفتاری در ذات خرابه ها و حتی در سینه سنگهای به نگارش در آمده بر حسب اندیشه تاریخی فرضیاتی در ذهن مزین می شود. راز گشایی یک سنگ افراشتی علاوه بر ترکیبات فیزیکی و معدنی ، نوع داده تاریخی آن نیز در ذهن یک انسان نمادهای معناهای زیادی را به ارمغان می آورد. غیر از این قاعده های کلی و فلسفی یک اندیشه تاریخی و زیستی داستانهایی نیز برای مکان خاص جغرافیایی که تبدیل به خرابه شده است را می توانیم با آگاهی تاریخ دهی معما گشایی کنیم.
یکی از خرابه ها در قسمت قوتور سویو با نام یازیچی خاراباسی مشهور است .البته خرابه های زیادی وجود دارد تنها نام این خرابه در ذهنها ماندگار شده است. داستانی که برای این خرابه نقل می شود بدین مضمون است. ( در این حوالی موش زیاد بوده است. روزی سیدی میهمان این روستا می شود. و برای سید نان و خوراک آورده و می گویند غذایت را زود بخور و گر نه موشها هجوم آورده و غذایت را از دستت می گیرند. سید برگشته و می گوید: مگر شما گربه ندارید
اهالی می گویند: گربه چیست
سید می گوید: وقتی که دفعه دیگر به اینجا می آیم برای شما گربه خواهم آورد.
دفعه ای دیگر سید گربه را می آورد و گربه موشها را زیاد و فراوان دیده و هر چند تای آنها را می خورد. بعد از این موش خوری گربه، گربه به اندازه گوساله می شود. و ترس وجود اهالی را بر می گیرد و چنین وانمود می کنند اگر موشها تمام شود گربه ما را خواهد خورد. و پا به فرار گذاشته روستا را ترک می کنند.
بعد از چند روزی چند تا از اهالی روستا دزدکی برگشته و گربه را می پایند. و می بینند گربه در بالای بام دست و پای خود را می لیسد.و مردم چنین می پندارند گربه برای خوردنشان قسم می خورد. و تمام و کمال روستا را ترک می کنند. )
به غیر از این خرابه در این حوالی خرابه های متعددی که به همدیگر راههای ارابه روی کاملا مشهود است. البته از خود داستان بر می آید که بر حساب کلمه سید تاریخ این روستا بعد از اسلام بوده است. چون قبرستان این روستا گویای حقیقت تاریخی این روستاست. اما آثارهای متعدد تاریخی قبل از اسلام نیز وجود دارد. که در نوشته های بعدی یمان به آن خواهیم پرداخت.
296