آقای رئیسی بعنوان رئیس جمهور در گفتاری که از صدا و سیما پخش شد، به صراحت قید نمود که میشود، ضمن پاسداشت ارزشها، در روشها تغییراتی ایجاد کرد. عجیب است که تاکنون این سخن مهم دومین مقام قدرتمند کشور از جانب سایر نهادهای قدرت و حتی زیردستانش مورد استقبال واقع نشده است. آیا رئیس جمهور کشور این سخن را که خطاب به افکار عمومی جامعه هشتاد میلیونی ایران بیان کرد، بی پشتوانه و الکی بر زبان رانده است؟
اینک نزدیک به بیست روز است که از مرگ فاجعه بار خانم مهسا امینی گذشته است، و حاکمیت با اینکه تمام قدرت سرکوب را به میدان آورده، هنوز موفق به خواباندن اعتراضات نشده است. حتی در برخی شهرها اعتراضات میرود که به جنگ داخلی تبدیل گردد. در این میان، مثل همیشه تاریخ، قدرتهای جهانی نیز خود را آماده کرده اند تا از آب گل آلود ماهی خود را صید کنند و آتش جنگ داخلی را هر چه بیشتر شعله ورتر سازند.
در بررسی مواضع مقامات و مسئولان مختلف میشود، تشخیص داد که در رابطه با نحوه مقابله با اعتراضات، دو دیدگاه در نهادهای قدرت وجود دارد. دیدگاهی معتقد است که به هیچ عنوان نباید عقب نشت و به هر ترتیبی است اعتراضات را باید با قدرت عریان و سرکوب امنیتی فرونشاند و قدرت بلامنازع نظام را برخ کشید. دیدگاهی دیگر که هنوز بسیار کم سروصداست معتقد است، باید با تعدیل در روشها خشم مردم را فرونشاند و آرامش را در جامعه برقرار کرد. هر کدام نیز استدلالهای ویژه خود را دارند.
فارغ از اینکه کدام عقیده در نهادهای تصمیم گیر، قدرتمندتر از دیگریست و کدام عقیده در عمل پیاده میشود. باید دانست که جبر تاریخ فرمولهای خاص خود را دارد و پیرو هر تصمیمی نتایج جبری آن نیز در پی خواهد آمد.
روند حوادث و فجایع که در اعتراضات شهرهای مختلف رخ میدهد، اثبات میکند که اگر حاکمیت هر چه سریعتر با مردم و معترضان به گفتگو ننیشند، و در روشهای اعمال قدرت تعدیل ایجاد نکند، قادر به سرکوب اعتراضات نخواهد بود. اگر هم بتواند سرکوب کند، هزینه ها آنچنان سنگین خواهد بود که حاکمیت توان تحمل درازمدت آن را نخواهد داشت.
پیرو مثل عامیانه که میگوید “در امر خیر حاجت هیچ استخاره نیست” صلاح حاکمیت در این است که با معترضان به گفتگو بنشیند و در استفاده از قدرت عریان بر علیه معترضان تجدید نظر کند.
وقایع فاجعه بار زاهدان زنگ خطری است که باید بسیار جدی گرفته شود.
291
خبر قبلی