پانایرانیستها بر طبل جنگ میکوبند!
آماج حکمت سیاسی آن بود که زندگی را بر انسان انسانیتر کند. سقراط، ارسطو و افلاطون سیاست را جدا از اخلاق نمی دانستند. آنان بر این اعتقاد بودند که اخلاق فرد را پرورش میدهد. حکمت سیاسی جامعه را انسانیتر میکند و این دو جدا از هم نیستند. اگر آماج حکمت سیاسی انسانیتر کردن زندگی انسان بود، وسیلهی رسیدن به این آماج حکومت بود. اما ماکیاول جای هدف را با وسیله عوض کرد.
بدین صورت که دست یابی به اقتدار عالی-سیاسی و حفظ آن شد هدف و زندگی و حقوق انسانی، عدالت یا به عبارت دیگر رفاه و آسایش انسان شد وسیله. وسیله ای که حکومت را توجیه و عامه پسند میکرد و در عین حال بین سیاست و اخلاق دیوار بلندی بر افراشته گردید. این بود که برای دستیابی به قدرت و حفظ آن ضد اخلاقی ترین اعمال و رفتار ها توجیه و قبول میشد. کمونیستها و پان ایرانیستها به راحتی طبق آموزه های ماکیاول در سیاست جای هدف را با وسیله تغییر دادند. در کره شمالی نزدیک هفتاد سال است که «خاندان کیم» به نام عدالت و رفاهِ زحمتکشان فرمانروایی میکنند.
پان ایرانیستها برای حفظ اقتدار و سلطه قوم فارس مرتکب جنایت بی شماری شدهاند و می شوند و در حال حاضر بر طبل جنگ بیهوده با جمهوری آذربایجان میکوبند. بدون آنکه کوچکترین تاملی بر نکات ذیل داشته باشند.
آیا اقتصاد ایران تاب تحمل جنگی حتی بمراتب کوچکتر از جنگ مورد نظر پان ایرانیستها را دارد؟ آیا ملتی که با مشکلات سخت معیشتی دست به گریبان است با سیاست جنگ طلبانه پان ایرانیستی هم رای و هم گام خواهد شد؟ واقعیت آنست که با شعله ور ساختن آتش جنگ با جمهوری آذربایجان شکاف فعال قومی در ایران فعالتر از سابق خواهد شد. آیا جنگ طلبان پان ایرانیست در مورد تبعاتِ آن اندیشیدهاند؟
مئشه باشلی