پروژه بازگشت پهلویها
با دیده شدن پرویز ثابتی نفردوم ساواک، مسئول ادارهٔ سوم و رئیس ساواک تهران، در تجمع ایرانیان ساکن آمریکا میتوان فهمید، پروژه بازگشت پهلویها به قدرت، پروژهای واقعی و چهل و چند ساله است. پروژهای که با تکذیب تمامی واقعیتهای دوران پهلوی و تکذیب تمامی جنایات و شکنجههای ساواک و کمیته مشترک ضدخرابکاری، در پیِ تطهیر پهلویها نزد نسلی است که، شخصا تجربهای از دوران پهلوی و عملکرد ساواک ندارند و نمیدانند علیرغم ادعاهای دروغین پرویز ثابتی در جهت تطهیر ساواک، سازمان عفو بینالملل، خشونتها و شکنجههای ساواک را با خشونتها و شکنجههای گشتاپو، سازمان امنیت آلمان هیتلری قابل مقایسه دانسته بود. زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری در ردیف یکی از ادارات کل سّوم بود. وپرویز ثابتی مسئول نخست آن.
پرویز ثابتی پیش از رسیدن به ریاست اداره سوم ساواک و تبدیل شدن به مقام دوم آن، نشان داده بودکه دشمن سرسخت دمکراسی است و از استعداد کافی برای تبدیل شدن به یک جنایتکار بالفطره را دارد. در سال ۱۹۶۲میلادی هنگامیکه جان اف کندی، مقامات ایرانی را به انتخابات آزاد سفارش کرد، شاه از تیمسار حسن پاکروان خواست که از اوضاع مملکت تحلیل جامعی ارائه دهد تا او به جمعبندی برسد. پاکروان، این وظیفه را به ثابتی سپرد. ثابتی در گزارشی که تهیه کرد، اشاره نمود که: مردم ایران برای دموکراسی آمادگی ندارند و اینکه شاه برایشان جذبه دارد و محبوب آنهاست کافی است. دادن آزادی و درانداختن انتخابات آزاد، دست حکومت را میبندد و کار دست ما خواهد داد. پرویزثابتی با این ادعا حتی خود شاه را عصبانی کرده بود. پرویزثابتی طی این سالها مغز متفکرِ بازگشت پهلویها به قدرت بوده است.
راهاندازی رسانههایی چون تلویزیون منوتو، برای تطهیر گذشته پهلویها و تبلیغ و ترویج آنها، در ادامه کتاب مجعول «در دامگه حادثه» بوده. کتابی که؛ برای بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی در قالب تاریخ شفاهی، توسط عرفان قانعیفرد تدوین شده و در آن، وی به گفتگوی تفضیلی با پرویز ثابتی پرداخته است. کتاب در اواخر سال ۱۳۹۰ توسط شرکت کتاب در لسآنجلس کالیفرنیا چاپ و دراوایل سال ۱۳۹۱ منتشر شد. در این کتاب تمامی حقایق دوران پهلوی تحریف، و تمامی جنایات و شکنجهها و خشونتهای ساواک تکذیب شده و جایگاه قاتل و مقتول مخدوش میشود!… برای مثال قتل بیژنجزنی و دوستانش در تپههای اوین، دقیقا طبق سناریو ساواک در کتاب تعریف میشود.
عرفان قانعیفرد متولد سال ۱۳۵۵ است. او به هنگام وقوع انقلاب ۲ساله بوده و هیچ تجربه شخصی از دوران پیش از انقلاب و اعمال ساواک ندارد و کتاب «در دامگه حادثه» حاصل گفتگوی او با پرویز ثابتی است. بدان معنا که، کتاب در واقع دفاعیات پرویز ثابتی است. دفاع از اعمال جنایتکارانه او. اعمالی که صدها زندانی سیاسی و همکاران وی، پس از انقلاب شهادت دادهاند که، مجری اصلی جنایات ساواک پرویز ثابتی بوده است. اما عرفان قانعیفرد کماکان اصرار دارد که، ادعاهای ثابتی درست است.
عرفانقانعیفرد به جهت کاراکتر، بسیار شبیه به خود پرویزثابتی است. دروغگو، جاعل و تحریف کننده تاریخ. همچنین به مانند ذبیحالله منصوری، کتاب مینویسد و تحت عنوان ترجمه از یک نویسنده خارجی منتشر میکند. عرفان قانعیفرد در یادداشتی در روزنامهٔ شرق به تاریخ ۸ شهریور ۱۳۸۵ از شخصیت زن دانشمندی کُرد، به نام روناک یاسین سخن به میان میآورد؛ به گفتهٔ قانعیفرد؛ مراسم بزرگداشتی برای یاسین در روز ۱۹ مرداد ۱۳۸۵ در دانشکده ادبیات دانشگاه دوبلین در ایرلند برگزار شدهبود. زنی که، به گفتهٔ او شخصیتی شاخص در زبانشناسی، اسطورهشناسی و جامعهشناسی بود. قانعیفرد ادعا میکند،:«دو کتاب از این نویسنده به زبان فارسی ترجمه کردهاست». اما چندی بعد مشخص میشود که، شخصیتی به نام روناک یاسین وجود خارجی نداشته و دو کتاب «خاطرات یک رعیت کرد» (چاپ ۱۳۷۹) و «مافیای قدرت و دفتر دموکراسی در کردستان» نوشته خود او بودهاست. قانعیفرد این دو کتاب را به عنوان ترجمه از نوشتههای روناک یاسین چاپ کرده و در این کتابها نام روناک یاسین به عنوان نویسنده و نام عرفان قانعیفرد به عنوان مترجم درج شدهبود. پس از گذشت ۱۰ سال از تاریخ چاپ این کتاب، در سال ۱۳۸۹ حسین حسینی استاد دانشگاه سلیمانیه در مطلبی نتیجهٔ تلاش خود برای شناختن شخصیت روناک یاسین را که قانعیفرد از او به عنوان استاد دانشگاه هاروارد یاد کردهبود، اعلام کرد و به این نتیجه رسید که چنین شخصیتی وجود خارجی ندارد.
حسین حسینی حتی ادعای عرفان قانعیفرد مبنی بر داشتن مدرک دکترای زبانشناسی از دانشگاه کمبریج را هم زیر سؤال برده و گفته؛ این رشته در کمبریج در مقطع دکترا تدریس نشده و نام قانعیفرد نیز در هیچیک از رکوردهای این دانشگاه و نیز دانشگاه هاروارد به چشم نمیخورد. عرفان قانعیفرد همچنین در اردیبهشت ۱۳۸۸ کتابی را با عنوان «پس از شصت سال» به چاپ رساند که به ادعای وی نوشتهٔ جلال طالبانی رئیس جمهور وقت عراق و شرح خاطرات او به روایت خودش بود. برای این کتاب جلسهٔ رونمایی در کتابخانه ملی ایران برگزار شد، اما حاضران نسبت به محتوای کتاب اعتراض کرده و صادق زیباکلام نمره نویسنده آن را صفر دانست. پس از مدتی دفتر جلال طالبانی رئیس جمهوری وقت عراق نسبت به چاپ این کتاب واکنش نشان داد و انتساب آن به طالبانی را تکذیب کرد. در بیانیهٔ رسمی دفتر جلال طالبانی، حتی امضای روی جلد کتاب هم جعلی دانسته شدهاست. جلال طالبانی خود بعدها در کنگرهٔ روزنامهنگاری در کردستان عراق در پاسخ به خبرنگاری که نظر وی را در رابطه با این کتاب جویا شد گفت:«این نکته را باید تصحیح کنم که این فرد به هیچ وجه از نزدیکان من نبودهاست. تنها از من خواست که برای کمک به نوشتن پایاننامه دکترایش، به چند سؤال او پاسخ دهم و تأکید کرد که پیش از این با کلینتون (رئیس جمهور آمریکا) و رئیس جمهور اسرائیل هم دیدار و گفتگو داشتهاست؛ اما پس از پاسخ دادن به سوالات او، به رفتارش مشکوک شدم و او را از خود دور کردم».
پروژه بازگشت به قدرت پهلویها ، توسط افراد خطرناکی چون پرویزثابتی و عرفانقانعیفرد سازماندهی شده است.
پرویزثابتی برای ترغیب آمریکا، برای تهاجم نظامی به ایران، به کمپین انتخاباتی جرج بوش هم کمک مالی کرده بود. ثابتی از حامیان مالی کمپین انتخاباتی جرج دابلیو بوش و کمیته ملی جمهوریخواهان بود.
چرا که میدانست، با رفتن جرج بوش به کاخ سفید، احتمال حمله نظامی به ایران زیاد خواهد بود. کسانیکه کتاب «در دامگه حادثه» را خوانده باشند، بخوبی متوجه میشوند؛ رسانههایی که پهلویها را تبلیغ و ترویج میکنند، دقیقا ادامه دهنده ادعاهای کتاب، پرویزثابتی و عرفانقانعیفرد هستند. پروژهای که با صرف میلیونها دلار توانسته، بخشی از افراد نوستالوژیک و بخشی از نسل جوانتر را که، تجربهای از دوران پهلوی و جنایات ساواک ندارند، تحت تاثیر قرار بدهند. افرادی که با تحریف و جعل حقایق، سعی در بازگرداندنِ پهلویها به قدرت دارند.
روزبه یقینی