قسمت اول
قهرمان ملی، عالیترین نشان اجتماعی در هر جامعه ای است که میتواند در کنار اسم کسی بنشیند! نشان قهرمان ملی ارزش مادی چندانی ندارد ولی ارزش معنوی آن به اندازه ای است که شخص و یا وابستگان فکری و یا نسبی آن شخص، برای کسب آن و مزین کردن ویترین اجتماعی خود و یا آن شخص، دست به هر کاری بزنند و هر هزینه مادی و یا معنوی سنگینی را متحمل شوند.!
اعطاء این نشان معمولا توسط حاکمیت ها صورت میپذیرد اما این بخشش همایونی، شرط لازم است اما کافی نیست و اصل ارزش و اعتبار نشان به مقبولیت اجتماعی، پذیرش و حرمت قائل شدن برای آن از سوی مردم و جامعه است و در واقع ما در طول تاریخ موارد بسیاری داشته ایم که نشانهای حکومتیشان از سوی مردم مردود اعلام شده و ملت خود این نشان افتخار را بر سینه قهرمان واقعیشان نشانده اند و پاسدار حرمت آن شده اند، هرچند اگر میل و اراده حاکمیت های چیز دیگری باشد.
عیار، ارزش و ماندگاری نشان قهرمان ملی به خواست و محبتِ ملت است نه حمایت سیاسی حاکمیت ها. قهرمان ملی در کنار افتخار، مسئولیت نیز به همراه دارد زیرا قهرمان ملی تنها زینت بخش مجالس مناسبتی نیست بلکه الگوی فکری جامعه و راهنمای نسل های اجتماعی بعد از خود نیز به شمار میرود و این همان مساله و کارکردی است که سختی و سنگینی این نشان ملی را دو چندان میکند و حساسیت، ضرورت و اهمیت گزینش، انتخاب و معرفی آن را بیش از پیش به همگان متذکر میشود.
در واقع یک قهرمان ملی میتواند در صعود و یا سقوط یک جامعه موثر باشد زیرا در بن بست ها و پیچ ها و نقاط عطف تاریخی و انتخابهای سخت و مهم، همگان نیم نگاهی به حیات حرفه ای و حتی شخصی قهرمانان ملی خود دارند و این راهنماهای تاریخی، چراغ راه نسلهای بعد از خود هستند. قهرمانان ملی، اعتبار و دارایی معنوی جامعه و ملت خود نیز میباشند و وزن اجتماعی ملت ها و جوامع با آنان سنجیده می شود و هرگونه رسوایی و خطا در این میان میتواند هزینه های سیاسی و اجتماعی سنگینی بر جامعه و ملت، تحمیل نماید و از ارزش و اعتبار معنوی و وزن اجتماعی آن بکاهد و یا ارتقاء دهد.
قهرمانان ملی محدود و محصور در زمان، مکان، طبقه اجتماعی، جغرافیای سیاسی و هویت خانوادگی خاص و مشخص نیستند و شخصیتی جهان شمول و فراز از زمان و مالکیت دارند و فراز و فرودهای تاریخی تنها عیار ذاتی آنها را به چالش می کشد و حقیقت وجودی آنان را آشکار می سازد! و آنگاه که در رستاخیز تاریخ پرده ها برافتد و سره، از ناسره باز شناخته شود، سیه روی شود، آنکه در او غش باشد.
چه بسیار غاصبانی که با توسل به زر و زور و تزویر بر این مسند افتخار تکیه زده اند و رسوا شده اند و چه بسیار مظلومانی که ققنوس وار، با شکوهی بیش از پیش، از دل آتش ظلم بیرون آمده اند و جایگاه واقعی خود را کسب نموده اند.
قهرمانان ملی واقعی از نشستن بر روی صندلی داغ نقد، ترس و واهمهای ندارند زیرا حرارت نقد تنها مجسمههای یخی را به رسوایی آب شدن میکشاند و در مقابل فلز وجودی اصالت را پولادتر میسازد. قهرمانان دروغین، همچون مترسکهای سر جالیز هستند که تنها کلاغ ها و گنجشک های کوچک را و آن هم تنها برای مدت زمانی محدود میترسانند و پس از مدتی تنها اسباب خنده و تفریح کودکان را فراهم خواهند ساخت؛ لیکن قهرمانان واقعی همچون نگهبانانی قدرتمند و باشکوه در میانه میدان ایستاده و لرزه بر اندام شغالان و کفتارها میاندازند.! مهم نیست که، که هستیم!، مهم این است که قهرمان واقعی ملت خویش باشیم، نه عملهی سیاست دشمنان ملت خویش.
عمر قهرمانان ملی واقعی به درازای حیات و شهرت آنان به بلندای آوازه ملت است، اما شیشهی عمر غاصبان این عناوین و جاعلان و قناریهای رنگ شده، به بند تمبان سیاستی بند شده است که دوام و بقاء کاخ پوشالی آن، همچون خانه عنکبوت سست و نابنیان است. اما قهرمان ملی کیست و چگونه میتوان به این افتخار نائل آمد و یا به عبارتی دیگر چگونه میتواند یک قهرمان ملی را شناخت و یا انتخاب کرد و اگر ساده تر به داستان نگاه کنیم، ویژگی های یک قهرمان ملی چیست!؟
قهرمانان ملی کسانی هستند که هم از نقطه نظر نیت و هم از جهت عملکرد مبارزاتی و حیات اجتماعی، اقداماتشان به نفع ملتی که منسوب به آن میباشند تمام شود نه به ضرر و زیان برای منافع ملی ملتی که منسوب به آن هستند ختم گردد. اگر که به ضرر و زیان منتهی گردد دیگر این افراد در قالب شخصیتهای تاریخی هستند نه شخصیتها و قهرمانان ملی و یا اسطورههای آن ملت.