کدام شبقدر؟ شما شبقدر ندارید!
نوروز امسال یکی از همسایههایمان درگذشت؛ مرد پنجاه ساله ورزشکاری که طاقتش در برابر سرطان تمام شد و دارفانی را وداع گفت. مستاجر بود و از یکی دیگر از همسایگان شنیدم که سه سال پیش خانهاش را فروخته بود تا تبدیل به احسن کند و یک نفر غیرانسانی سرش کلاه گذاشته بود. رنج از دست دادن خانهای که حاصل سالها زحمتش بود و پشتوانهاش در این وضعیت بهمریخته اقتصادی، به شکل بیماری بر جانش نشسته و ظرف کمتر از یک سال از پا درش آورده بود.
شب قدر با خودم فکر میکردم اگر آن کلاهبردار روزی روزگاری هوس توبه کند، باید چه کند؟! شب قدری بیدار میماند و استغفاری میکند و میگوید خدا میبخشد و راحت میشود؟ چند درصد احتمال دارد که توبهی زبانی راضیاش نکند و دنبال این مرحوم بگردد و پولش را به نرخ روز پرداخت کند؟ تازه این کار را هم کند، آیا او زنده میشود؟ آیا داغ خانواده التیام میپذیرد؟ آیا فرزندان یتیمش صاحب پدر میشوند؟
این داستان کسی است که یک نفر را خاکسترنشین کرده است و اگر بخواهد توبه کند، هزار شبقدری هم برایش فایدهای ندارد، چه برسد به آنهایی که با یک تصمیم هزاران خانواده را به روز سیاه مینشانند؛ آنها چه میخواهند بکنند؟ آنهایی که روی بیتالمال خیمه زدهاند و نمیبینند که مردم چه میکشند، آنهایی که قدرت اداره یک نانوایی را ندارند و برای کشوری تصمیم میگیرند، شبقدر به چه دردشان میخورد؟ قبلیها و بعدیهایشان چطور؟ آنهایی که نتیجهی مدیریتشان سربهفلک کشیدن اجارهها، و آوارگی صدها هزار مستاجر و درماندگی پدرها و دوری از ازدواج جوانها و هزار جور فساد و فحشاست، استغفار شبقدرشان چقدر مضحک است؟ آنهایی که تورم بالای ۵۰ درصد ساختهاند و حقوق کارگران بدبخت را بیست و چند درصد بالا بردهاند چطور؟ آنهایی که آقازادههایشان خارجنشین هستند و غربستیزیشان بچههای مردم را به تباهی کشانده، آنها در شبقدر کدام دعا را میخوانند و آرام میگیرند؟ آنها که بیواسطه و با واسطه داغ بر دلها گذاشتهاند، آنها که… آنها که… کدام را شبقدر به کار میآید؟!
شبقدر، آینهی روزهای رفتهی عمر است؛ چه بسیار آدمهایی که در تمام طول این شب دعا میخوانند اما تمام شب نفرین بر آنها میبارد.
محمدحسین روانبخش