موضع روسیه به رغم اینکه هزینههایی بر مسکو در قزاقستان و آسیای میانه تحمیل شد، تقویت شده است و فعلاً روسها دست بالا را دارند اما اعتراضات میتواند دوباره از سر گرفته شود.
1_ بر اساس دادهها و اسناد موجود باید بگویم که پرونده به همریختگی در قزاقستان به نوعی مبهم است اما آنچه که در صحنه سیاسی و میدانی این کشور رخ داده گویای چندین نکته خواهد بود. توجه داشته باشید که در سال ۲۰۱۶ اعتراضاتی در داخل این کشور اتفاق افتاد که البته گسترده نبود و دولت توانست آن را کنترل کند اما در سال ۲۰۱۹ باز هم چنین حرکاتی اتفاق افتاد که در نهایت «نورسلطان نظربایف»، رئیس جمهوری پیشین این کشور در همین سال استعفا داد و پس از آن در پشت پرده به عنوان «رهبر ملت» مشغول به کار بود. پس از او «قاسم جومارت توکایف» به نوعی نقش «دیمیتری مدودف» نخستوزیر پیشین روسیه را برای او بازی کرد و به جای نظربایف نشست؛ چراکه اساساً طیف منتسب به این جریان منافع اقتصادی کلان در سراسر دنیا و منطقه آسیایمیانه دارند و نمیخواستند تا از این ساختار کنار بروند.
توجه داشته باشید که ۴۰ درصد از اورانیوم دنیا در قزاقستان وجود دارد و این کشور منافع غنی نفت و گاز را در خود جای داده است. این در حالی بود که تورم هم در این کشور چندین بار بالا و پایین رفت اما در نهایت فساد و رانتخواری باعث شد که مردم بیرون بریزند و تمام این قائلهای که به پا شده که حتی آن را به نفوذ خارجیها مرتبط میکنند، اساساً ریشه فساد و رانتخواری دارد. واقعیت غیرقابل انکار این است که حاکمان دیکتاتور باعث میشوند در داخل کشورشان طغیان به وجود بیاید و همین موضوع راه را برای دخالت خارجی هموار میکند؛ لذا اگر مقامهای قزاقستان به درستی کشورشان را اداره میکردند هیچگاه بحث نفوذ خارجی مطرح نمیشد و اساساً قدرتها اجازه این اقدام را به خود نمیدادند. اینکه گفته میشود غرب در پرونده قزاقستان دخالت دارد بحث درستی است اما واقعیت این است که ریشه مشکلات در داخل این کشور به حساب میآید.
در این میان چندین نظریه وجود دارد که نخستین آن به قدرتطلبی توکایف برمیگردد. بسیاری معتقدند که او به دنبال به دست گرفتن قدرت به صورت تمام و کمال است و در روزهای اخیر دیدیم که او به صورت یک طرفه نظربایف را کنار گذاشت و حتی مردم مجسمه او را پایین کشیدند و بر این اساس احتمال دارد که توکایف با روسیه و برخی دیگر از کشورها در پشت پرده برای به دست گرفتن قدرت هماهنگ شده باشد. اینکه میبینیم وی روسیه را در ساعات ابتدایی درگیریها در قالب پیمان امنیت دستهجمعی وارد قزاقستان میکند دقیقاً از ارتباط او با مسکو نشأت میگیرد اما سناریوی دوم بحث درگیری غرب با مسکو است. با مروری بر وقایع اخیر میتوانیم ببینیم که کشورهایی مانند مولداوی، بلاروس، قرقیزستان، اوکراین و حالا قزاقستان که به نوعی حوزه نفوذ روسیه به حساب میآیند دچار یک بههمریختگی شد و روسها هم در این میان هزینههایی را صورت دادند تا بتوانند مانع از نفوذ غرب در این کشورها شوند.
2_ دوم اینکه برخیها معتقدند ایالات متحده به همراه مابقی کشورها به خصوص دولتهای اروپایی به دنبال هزینهزایی برای مسکو در خارجِ نزدیک این کشور هستند و در اینجا میبینیم که صرفاً وزیر خارجه ایالات متحده هم به چند نکته و هشدار بسنده کرد و موضع خاصی در قبال تحولات قزاقستان اتخاذ نکرد.
3_بحث سوم که در این میان به عنوان یکی از سناریوها مطرح میشود، تضاد مردم قزاقستان با فرهنگ و زبان روسی است. مردم این کشور به دنبال آن بودند که بتوانند زبان روسی را در قزاقستان برچینند و زبان قزاقی را روی کار بیاورند و در همین میان برخیها هم احتمال میدهند این یکی دیگر از دلایل تشدید تنش در قزاقستان به شمار میرود.
4_سناریوی چهارم هم که احتمال آن بسیار ضعیف است بحث تقابل روسیه و ترکیه و تضاد این دو کشور در قزاقستان است. به یاد داریم که اخیراً ترکیه مجمع دولتهای تُرک را راه انداخت که قزاقستان هم یکی از آنها به حساب میآید و برخیها معتقدند ترکیه این اقدام را برای تقویت حوزه نفوذ خود انجام داد تا بتواند کشورهای ترک زبان را با سیاست و منافع خود هماهنگ کند.
در این میان چین هم مخالف گسترش نفوذ این مجمع است؛ چراکه از ناحیه اویغورها در ایالت سین کیانگ احساس ترس میکند. البته سناریوی آخر چندان مورد تایید نیست اما آنچه که مشخص شده این است که موضع روسیه به رغم اینکه هزینههایی بر مسکو در قزاقستان و آسیای میانه تحمیل شد، تقویت شده است و فعلاً روسها دست بالا را دارند. درست است که مابقی کشورهای عضو پیمان امنیت دستهجمعی در قزاقستان حضور دارند اما واقعیت این است که آنها بازیگر درجه چندم حساب میشوند. معتقدم به رغم آنچه میبینیم همچنان احتمال دارد که درگیریها تشدید شود و اعتراضها مانند آتش زیر خاکستر عمل کند، اما واقعیت این است که اگر دوباره اعتراضها از سر گرفته شود، شدت عمل زیاد خواهد شد و این میتواند باعث به راه افتادن یک موج در حوزه نفوذ سنتی روسیه شود. به همین دلیل روسها میکوشند تا این وضعیت بحرانی نشود و اوضاع را به گونهای دیگر رفع و رجوع کنند.
دکتر افشار سلیمانی