فريدون آدميت در صفحات مختلف کتاب فکر دموکراسي اجتماعي در نهضت مشروطيت ايران محمدامين رسولزاده را اينگونه معرفي ميکند:
پس از استبدادصغير و فتح تهران به دست مجاهدين، حزب دموکرات ايران با مرام دموکراسی اجتماعی ظاهر گشت متفکر برجسته اين حزب محمدامين رسولزاده بود .رسول زاده وقتي در ايران فعاليت سياسی و اجتماعی خود را شروع کرد از نامداران نويسندگان سياسی قفقاز بود در واقع او انديشه ساز حزب دموکرات و از موسسين آن بود و حتي مقدمه مرامنامه حزب به قلم رسول زاده است. به علاوه او در روزنامه ايران نو ارگان حزب دموکرات مقالات سياسی و اجتماعی مینوشت و مدتی سردبير آن نشريه بود از نظر پر مايگی و فن روزنامه نگاری ايران نو در اين دوره مقامی دارد بی همتا اين روزنامه همان اندازه که به سنت پرستان حمله ميکرد به همان اندازه به سياست ارتجاعي دولت روس ميتاخت.
رسول زاده فلسفه سياسی خوانده بود و در اصول سوسياليسم و سير تحول اجتماعي غرب دانش او گسترده بود.
رسول زاده دانشگري بود با مايه و ذهني فرهيخته و فکري منظم ومنطقي به علاوه در فضيلت اخلاقي از با فضيلت ترين مردان بود.
محمدامين رسول زاده در اصول و عقايد خود استوار ماند ،هميشه برای آزادی و حکومت ملی و عليه استبداد سياسی و تسلط بيگانه نبرد کرد خواه استبداد تزاری باشد خواه ديکتاتوری کمونيسم وی تسليم اراده هيچ اجباری نشد.
ناسيوناليسم هميشه بر افکار او سايه افکنده بود.
رسول زاده به هر دو جنبه قوت و ضعف ليبراليسم نيک توجه دارد ارزيابی او در تاثير سازنده ليبراليسم در دوره معينی از تحول تاريخی و انتقاد های موجه او از ليبراليسم نه تنها نشانهی دانش سياسی اوست بلکه درک علمی عاری از تعصب او را مينماياند.
رسول زاده فقط استبداد سياسی را رد نميکند وی هر گونه مطلقيت را که عقل را به زندان افکند را طرد ميکند وآيين نسبيت سياسی را به همين بابت ميپذيرد که خرد را از جبر هر ايدوئولوژي ايمن دارد.
رسول زاده تحول اقتصاد سياسی غرب را به عنوان مقدمه دموکراتيزه شدن صنايع تعبير ميکند.
رسول زاده نقاد حکومت کونيستی روسی و محکوم کننده بوروکراسی استالينی است وی رساله اوضاع سياسی روسيه را در سال ۱۹۲۶ يک سال و نيم پس از مرگ لنين نوشت.
رسول زاده تنها متفکر برجسته ای است که در دستگاه مديريت حزب دموکرات ميشناسم. مايه سياسی سران پارلماني حزب از جمله تقیزاده سليمان ميرزا و ديگران خيلی کم بود و در فلسفه سياسی مقام شامخی نداشتند و نوشته های اجتماعی شان پيش پا افتاده و مقدماتي بود
نویسنده: جهانبخش سلطانزاده