در روستای ما مردی به نام هیتلر رحیم زاده وجود داشت، برای همین یکی از دبیران مدرسه به من گفت که ممکن است اهالی روستای شما آلمانی باشند. به قول “شاه شهید” از این حس آلمانی-آریایی بودن خوشمان آمد. معلم با قطعیت بیشتری به دانشآموز دیگری گفت که شماها مغول هستید و دلیل آورد که مردی به نام چنگیزخان شریفی در روستای آنها زندگی میکند.
یواش-یواش کار بیخ پیدا میکرد. بانویی به نام فرانسه حیدری در محله چایپارا (در مشکین) زندگی میکرد، گفتیم شاید مردم چایپارا فرانسوی بودهاند و بعدها در اثر مهاجرت ترکها، تُرک شدهاند و همینطور بانویی به نام انگلیس هم در اهر زندگی میکرد.
اهر روستایی به نام آلمان هم دارد و مشکین روستایی به نام بارزیل که گاهی در اسناد دولتی برزیل نوشته میشود.
بازی با هویت ما سرگرمی جذابی برای آنها بود.داستان آذری کردن ترکها نیز به همین اندازه ابلهانه است.
درست در میانه راه مرند-جلفا منطقهی کوچکی شامل چندین روستا مانند آیراندیبی، بؤبره، داشهرزن، چایهرزن، قرهبولاق، قرهتپه، گلینقیه،میزاب، مییاب و چند روستای دیگر است که به آن منطقه هرزن میگویند. دویست سال پیش گروهی از مردم منطقه تالش به یکی دو روستای این منطقه مهاجرت کردهاند که بالتبع توان صحبت به تالشی را هم داشتهاند.
اما نکته در خور توجه این بود که آنهایی که توان صحبت به تالشی را داشتند از یک خانواده یا یک طایفه نبودند، بلکه اشخاصی از تیرههای مختلف و بدون داشتن نسبت فامیلی با یکدیگر بودند و همین نشانگر آن است که آنها تالشی را به خاطر زندگی در منطقه تالش یاد گرفتهاند.
صد سال بعد اندیشمندان دربار رضاشاهی اورکا، اورکا گویان فریاد زدند که بقایای زبان باستانی آذری را در مرند یافتهاند آنها از مدتها پیش حدس زده بودند که زبان آذری باید چیزی شبیه تاتی و تالشی باشد. درباریان یکصدا گفتند که خوشمان آمد، خوشمان آمد.
زمانیکه خبر کشف بقایای زبان باستانی آذری در بخش هرزن مرند مخابره شد سیل علاقهمندان به تحقیق در مورد این زبان مانند احمد کسروی، محمدرضا شعار، عبدالعلی کارنگ، ماهیار نوایی و مرتضوی به این منطقه رفتند تا ثابت کنند زبان بومی و اصلی آذربایجان فارسی یا شکلی از فارسی مانند تاتی یا فهلوی یا آذری بوده است. این محققان در کمال تعجب از مردم مورد تحقیق شنیدند که آنها سالها پیش به این منطقه مهاجرت کردهاند ولی به جای آنکه گفتههای آنها را بپذیرند تاکید کردند که آنها سخت دراشتباهند و آنها هرگز مهاجرت نکردهاند بلکه به عنوان تنها بازماندگان ساکنان قدیمی آذربایجان و حافظان زبان آذری باید خود را با نقش جدیدی که به آنها داده خواهد شد وفق دهند.
حالا پیرمردی به نام حاج عبدالعلی ادبی در روستای گلینقیه تنها کسی است که زبان تالشی را بلد است. برای همین پیرمرد مهمان برنامههای فرهنگی اداره ارشاد، استانداری و غیره میشود. مجری برنامه با ذوق زدگی از او میخواهد که چند کلمهای به زبان باستانی آذری با مردم سخن بگوید تا زبان باستانی آذری حفظ شود. حاجی هم با لهجه ترکی رو به دوربین میگوید: چیطوری. درست همانطور که وجود اسامی هیتلر و چنگیز در روستاهای ما مرا آلمانی و همکلاسیام را مغول کرده بود این لغت چیطوری عبدالعلی هم ساکنان منطقهی وسیع آذربایجان را آذری میکند.
هنوز هم گاهگاهی برخی آذریها به نیت زیارت بقایای آذربایجان قدیم دل به جاده زده به آن روستاها سفر میکنند ولی خیلی زود متوجه میشوند که شنیدههایشان تنها درکتابها پیدا میشود. مردم این روستاها راه خودشان را انتخاب کردهاند. روستای مییاب زادگاه گنجعلی صباحی نویسنده چندین جلد رمان به زبان ترکی است. بیشتر تابلوهای روستای گلینقیه به طرز تحسین برانگیزی ترکی نوشته شده است تا دیگر کسی هوس تحریف هویت آنها را در سر نپروراند. این تابلوها بیش از هرچیز دیگری به تحریفگران فرمان عقبگرد میدهند. براستی که از این همه آگاهی این مردم خوشمان آمد.
ابراهیم رشیدی (ساوالان)